کلمه جو
صفحه اصلی

veterinarian


معنی : دام پزشک، بیطار
معانی دیگر : دامپزشک، بیطار

انگلیسی به فارسی

دامپزشک، بیطار


دامپزشک، دام پزشک، بیطار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person trained and licensed to practice medicine on animals; animal doctor.
مشابه: doctor

• expert in the medical treatment of animals, animal doctor
a veterinarian is someone who is qualified to treat sick or injured animals; used in american english.

مترادف و متضاد

دام پزشک (اسم)
farrier, vet, veterinarian, veterinary surgeon

بیطار (اسم)
veterinarian, veterinary surgeon

جملات نمونه

1. Shelly took the sick cat to a veterinarian.
[ترجمه ترگمان] شلی \"گربه مریض رو به یه دامپزشک برد\"
[ترجمه گوگل]Shelly گربه بیمار را به دامپزشک فرستاد

2. Take the incurably sick dog to the veterinarian and ask him to put it away.
[ترجمه ترگمان]این سگ پیر را به دامپزشک ببر و از او بخواه که آن را کنار بگذارد
[ترجمه گوگل]سگ مریض را به دامپزشک ببرید و از او بخواهید آن را دور بزند

3. He is a veterinarian, he is very kind to animals.
[ترجمه ترجمه] او یک دامپزشک است به حیوانات مهربانی میکند
[ترجمه ترگمان]او یک دامپزشک است، خیلی به حیوانات مهربانی می کند
[ترجمه گوگل]او یک دامپزشک است، او به حیوانات بسیار مهربان است

4. It was a move discounted by the state veterinarian.
[ترجمه ترگمان]این حرکتی بود که دامپزشک ایالتی آن را تنزیل داده بود
[ترجمه گوگل]این یک حرکت است که توسط دامپزشک دولتی تخفیف داده شده است

5. We had a veterinarian call and tell us to check Marcus' blood pressure.
[ترجمه ترگمان]یه دامپزشک داشتیم و بهمون گفت که فشار خون مارکوس رو چک کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک تماس دامپزشک داشتیم و به ما می گفتیم فشار خون مارکوس را بررسی کنیم

6. Gina has wanted to be a veterinarian since she was a little girl.
[ترجمه ترگمان]جینا می خواست یه دامپزشک بشه از وقتی که یه دختر کوچولو بود
[ترجمه گوگل]گینا از یک دختر کوچک خواست تا یک دامپزشک باشد

7. Sea World veterinarian Jim McBain said the calf is gaining strength and responding to treatment.
[ترجمه ترگمان]دامپزشک جهانی دریا، جیم McBain، گفت که این گوساله در حال کسب قدرت و واکنش به درمان است
[ترجمه گوگل]جیم مکباین، دامپزشک دامپزشک جهان، گفت که گوساله در حال افزایش است و به درمان پاسخ می دهد

8. The local veterinarian who examined two of the dead sheep says a coyote never kills the way these sheep were killed.
[ترجمه ترگمان]دامپزشک محلی که دوتا از گوسفندان مرده را معاینه کرد می گوید که یک گرگ صحرایی هرگز راه کشتن این گوسفندان را نمی کشد
[ترجمه گوگل]دامپزشک محلی که دو گوسفند مرده را مورد آزمایش قرار می دهد می گوید یک کویوت هرگز از کشتن این گوسفندان کشتن ندارد

9. Veterinarian Evelyn Ivey squirts medicine down a boa constrictor's throat.
[ترجمه ترگمان]Veterinarian اولین دارو را از گلوی مار بوآ فرو می ریزد
[ترجمه گوگل]دامپزشک Evelyn Ivey در حال گریه کردن است

10. French veterinarian Gaston Ramon and English immunologist Alexander T.
[ترجمه ترگمان]دامپزشک فرانسوی گاستون رامون و immunologist الکساندر تی
[ترجمه گوگل]دامپزشک فرانسوی Gaston Ramon و ایمونولوژیست انگلیسی الکساندر T

11. She rose to head veterinarian the year before her appointment.
[ترجمه ترگمان]یک سال پیش از انتصاب به دامپزشک سر رسید
[ترجمه گوگل]او سال قبل از انتصاب وی به سرپرست دامپزشک رفت

12. A veterinarian who visited one of the affected poultry farms died.
[ترجمه ترگمان]دامپزشک، که از یکی از مزارع آسیب دیده از مرغ های خانگی دیدن کرد، درگذشت
[ترجمه گوگل]دامپزشکی که یکی از مزارع مرغی را دید، درگذشت

13. My childhood dream was being a veterinarian doctor.
[ترجمه ترگمان]رویای کودکی من یه دکتر دامپزشک بوده
[ترجمه گوگل]رویای کودکی من یک دکتر دامپزشک بود

14. Communication with, and assistance for treating veterinarian, farrier, fire brigade, sanitary organisation police.
[ترجمه ترگمان]ارتباط با دارو و کمک برای درمان دامپزشک، نعل بند، تیپ آتش نشانی و پلیس سازمان بهداشت
[ترجمه گوگل]ارتباط با کمک و کمک به درمان دامپزشک، خیمه، آتش نشانی، پلیس سازمان بهداشتی

پیشنهاد کاربران

دامپزشک

Works in an animal hospital and looks after sick animals


کلمات دیگر: