1. very aggravating remarks
حرف های بسیار ناراحت کننده
2. very cold
بسیار سرد
3. very cold water turns into ice
آب خیلی سرد تبدیل به یخ می شود.
4. very fine flour
آرد بسیار نرم
5. very hot metals become fluid
فلزات بسیار داغ شاره (سیال) می شوند.
6. very large
خیلی گنده
7. very soon his poetry reached the germinal stage
شعر او خیلی زود به مرحله ی خلاقه رسید.
8. very sophisticated machinery
ماشین آلات بسیار پیشرفته
9. a very artistic design
یک طرح بسیار هنرمندانه
10. a very complex mathematical problem
مسئله ی ریاضی بسیار بغرنج
11. a very distinct image
نقشی بسیار هویدا
12. a very eventful conversation
مکالمه ای بسیار پراهمیت
13. a very excellent theatrical representation
یک نمایش تئاتری بسیار عالی
14. a very graceful woman
زنی بسیار رعنا
15. a very honest person
یک شخص بسیار امین
16. a very humorous film
یک فیلم بسیار خنده آور
17. a very impressive performance
بازیگری بسیار تاءثیر انگیز
18. a very nervous person
یک آدم خیلی عصبی
19. a very nice distinction
تمایز بسیار پرظرافت
20. a very observable old custom
رسم قدیمی و بسیار مرسوم
21. a very original poem
یک شعر بسیار بدیع
22. a very sensual man
مردی بسیار شهوت پرست
23. a very serious matter
چیزی بسیار جدی
24. a very unstable world economy
یک اقتصاد جهانی کاملا بی ثبات
25. a very well-performed play
نمایشی که بسیار خوب اجرا شده است
26. in very fast speeds everything becomes a blur
در سرعت های خیلی زیاد همه چیز به نظر محو می آید.
27. in very low temperatures, matter behaves differently
در حرارت های بسیار پایین ماده به طرز دیگری کنش می کند.
28. my very particular friend
دوست بسیار ویژه ی من
29. the very best hospital in town
(واقعا) بهترین بیمارستان شهر
30. the very hat you bought
همان کلاهی که تو خریدی
31. the very image of laziness
نمونه ی کامل تنبلی
32. the very opposite of the truth
کاملا خلاف واقع (یا حقیقت)
33. the very rafters shook
حتی تیرهای سقف هم به لرزه درآمدند.
34. the very same ring
عینا همان انگشتر
35. the very truth of his statements is disputed by a number of people
شماری از مردم درستی اظهارات او را مورد تردید قرار داده اند.
36. abraham is very much in love
ابراهیم خیلی عاشق است.
37. at the very height of the storm
درست در بحبوحه ی توفان
38. he acted very churlishly at the dinner table
سر میز شام خیلی دهاتی بازی درآورد.
39. he drives very slowly
او خیلی آهسته رانندگی می کند.
40. he is very clever for a child
در عین کودکی بسیار باهوش است.
41. he is very close with money
او در مورد پول خیلی بخیل است.
42. he is very conscientious in his work
او در کارش بسیار با وجدان است.
43. he is very conventional in clothing
او در لباس پوشیدن بسیار تابع عرف است.
44. he is very demonstrative and does not mind kissing his wife in public
او خیلی بی ملاحظه است و از بوسیدن زن خود جلو دیگران ابایی ندارد.
45. he is very different from his father
او با پدرش خیلی فرق دارد.
46. he is very dilatory in answering letters
او در پاسخ دادن به نامه بسیار کاهل است.
47. he is very disagreeable
آدم بدقلقی است.
48. he is very fickle in his political views
او در عقاید سیاسی خود بسیار دمدمی است.
49. he is very finicky about his food
او درباره ی خوراکش خیلی بهانه گیری می کند.
50. he is very fussy about food
او در مورد غذا بسیار خرده گیر است.
51. he is very keen on the girl next door
او گلویش پیش دختر همسایه گیر کرده است.
52. he is very mean with his money
او در مورد پول خودش خیلی خست به خرج می دهد.
53. he is very nostalgic for his parents
او خیلی دلش برای پدر و مادرش تنگ شده است.
54. he is very old, which fact is important
او خیلی پیر است و این واقعیت اهمیت دارد.
55. he is very particular about food
او در مورد خوراک خیلی دیر پسند است.
56. he is very upbeat on the future of space explorations
خیلی نسبت به آینده ی اکتشافات فضایی خوش بین است.
57. he is very vain about his education
خیلی درباره ی تحصیلاتش به خود می بالد.
58. he seemed very contrite
او خیلی پشیمان به نظر می آمد.
59. he sounded very optimistic
به نظر خیلی خوش بین می رسید.
60. he was very angry and his wife was trying to pacify him
او بسیار خشمگین بود و زنش داشت می کوشید او را آرام کند.
61. he was very bright
او بسیار باهوش و زرنگ بود.
62. he was very critical of the way you behaved
او از طرز رفتار تو خیلی انتقاد کرد.
63. he was very cruel to his wife
او به زنش خیلی ظلم می کرد.
64. he was very disobedient toward his teachers
او نسبت به معلم های خود بسیار نافرمان بود.
65. he was very sour toward us
خیلی نسبت به ما ترشرویی کرد.
66. i am very discontented with my job
من از شغل خود بسیار ناخشنود هستم.
67. i am very discouraged!
خیلی سرخورده شده ام !
68. i am very pleased to meet you
از ملاقات شما خیلی خوشوقتم.
69. i was very anxious to see the beauty queen
بسیار مشتاق دیدار ملکه ی زیبایی بودم.
70. i was very flattered that they invited me too
از اینکه مرا هم دعوت کرده بودند خیلی شاد شدم (به خود بالیدم).