کلمه جو
صفحه اصلی

venal


معنی : قابل فروش، خود فروش، پولی
معانی دیگر : پولکی، رشوه بگیر، تطمیع شدنی، آزاندنی، رشوه خوار، رشوه آمیز، آز آمیز، فسادآمیز، (نادر) پولی، در برابر مزد، پول بگیر، پست، فروتن

انگلیسی به فارسی

پولی، پول بگیر، پست، فروتن، رشوه خوار


ورقه، رشوه خوار، پولی، خود فروش، پول بگیر، پست، قابل فروش


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: venally (adv.), venality (n.)
(1) تعریف: capable of acting dishonestly or wrongly in return for money or the like; open to accepting bribes; corrupt.
مترادف: bribable, corrupt, corruptible
متضاد: honest, incorruptible
مشابه: crooked, dishonest, shady, unprincipled, unscrupulous, untrustworthy

- They'd taken him for a venal official but found that he was honest and couldn't be bribed.
[ترجمه ترگمان] او را به عنوان یک کارمند مزدور دستگیر کرده بودند، اما دریافت که او صادق است و نمی تواند رشوه بگیرد
[ترجمه گوگل] آنها او را برای مقام رسمی گرفتند اما متوجه شدند که او صادق است و نمی تواند رشوه بگیرد

(2) تعریف: associated with or done in response to a bribe.
مشابه: corrupt, shady

- Voting in favor of relaxing the industry regulations was a venal act.
[ترجمه ترگمان] رای دادن به نفع آسوده کردن مقررات صنعتی، یک عمل venal بود
[ترجمه گوگل] رأی دادن به نفع آرام کردن مقررات صنفی، یک عمل جنجالی بود

(3) تعریف: able to be obtained with a bribe or other corrupt means.

- The gangster was released through a venal pardon.
[ترجمه ترگمان] این تبهکار از طریق یک عفو عمومی آزاد شد
[ترجمه گوگل] گانگستر از طریق عفو وفاداری آزاد شد

• characterized by bribery; corrupt; able to be purchased (especially in an illegal way)
someone who is venal is prepared to do almost anything in return for money, even things which are dishonest or immoral.

مترادف و متضاد

bribable, corruptible


قابل فروش (صفت)
alienable, salable, marketable, mercenary, venal, vendible

خود فروش (صفت)
purulent, ostentatious, venal, prostitute, bribable, hireling, rotten-hearted, swollen-headed, top-lofty

پولی (صفت)
venal, pocket, pecuniary, monetary

Synonyms: amoral, bent, buyable, conscienceless, corrupt, crooked, dishonest, double-dealing, immoral, mercenary, on the take, padded, purchasable, unethical, unprincipled, unprofessional, unscrupulous


جملات نمونه

1. venal service
خدمت در مقابل اجرت

2. a venal bargain
معامله ی همراه با رشوه

3. a venal judge
قاضی اهل حق و حساب

4. They are accused of being involved in venal practices.
[ترجمه ترگمان]آن ها متهم به دخالت در شیوه های فساد مالی هستند
[ترجمه گوگل]آنها متهم به مشارکت در کارهای شرعی هستند

5. Ian Trimmer is corrupt and thoroughly venal.
[ترجمه ترگمان]یان Trimmer فاسد و thoroughly است
[ترجمه گوگل]یان Trimmer فاسد و کاملا ورقه ور است

6. All politics is venal, and the more so in a poor backwater state like Arkansas.
[ترجمه ترگمان]همه سیاست مادی است، و در کشوری دورافتاده و دورافتاده مثل آرکانزاس
[ترجمه گوگل]تمام سیاست ها در حال توسعه است و بیشتر در یک دولت ضعیف فقیر مانند آرکانزاس

7. The law courts are venal and can take decades to decide a case.
[ترجمه ترگمان]دادگاه ها فاسد هستند و می توانند چند دهه طول بکشند تا درباره یک پرونده تصمیم گیری کنند
[ترجمه گوگل]دادگاه های قانونی تمایل دارند و می توانند تصمیم بگیرند که پرونده را چندین دهه می گذرانند

8. The fifth chapter, our country governs the commercial venal practices the countermeasure research.
[ترجمه ترگمان]در فصل پنجم، کشور ما اداره فساد مالی تحقیقات countermeasure را اداره می کند
[ترجمه گوگل]فصل پنجم، کشور ما بر اساس شیوه های تجاری تجاری، تحقیقات ضد اقدامات را مدیریت می کند

9. Ellis was a venal, sly man.
[ترجمه ترگمان]الیس یه آدم متقلب و موذی بود
[ترجمه گوگل]الیس یک مرد وحشی و مردانه بود

10. A venal moving - van company had revealed her address.
[ترجمه ترگمان]یک شرکت venal - آدرس خود را آشکار کرده بود
[ترجمه گوگل]در حال حرکت وان - شرکت ون آدرسش را نشان داد

11. In Ghana and Cameroon this has allowed venal village chiefs to steal logging revenues.
[ترجمه ترگمان]در غنا و کامرون، این به روسای دهات فروخته می شود تا درآمده ای قطع درختان را بدزدند
[ترجمه گوگل]در غنا و کامرون این به رهبران روستاهای روحانی اجازه می دهد که درآمد ورود به سیستم را سرقت کنند

12. Crowded Haiti has long suffered from squabbling and venal politicians, extreme inequality and ecological stress.
[ترجمه ترگمان]Crowded هائیتی مدت زیادی است که از نزاع و سیاستمداران venal، نابرابری شدید و استرس اکولوژیک رنج برده است
[ترجمه گوگل]پرطرفدار هائیتی مدتهاست از سیاستمداران ناآرام و شرم آور، نابرابری شدید و استرس زیست محیطی رنج می برد

13. But three recent cases are piquing our interest, and analysts say they may signal new and more venal form of corruption.
[ترجمه ترگمان]اما سه مورد اخیر مورد توجه ما نیستند، و تحلیلگران می گویند که آن ها ممکن است به فساد مالی جدید و فساد مالی بیشتری اشاره کنند
[ترجمه گوگل]اما سه مورد اخیر، منافع ما را تحریک می کنند، و تحلیل گران می گویند که ممکن است فوریت جدید و فزاینده ای از فساد را نشان دهند

14. Ezra can be mistaken - more thoroughly mistaken than most people - but he has never been venal.
[ترجمه ترگمان]ازرا ممکنه اشتباه کرده باشه - بیشتر از بقیه اشتباه می کنه - اما هیچ وقت دزدی نکرده
[ترجمه گوگل]عزرا می تواند اشتباه - بیشتر کاملا اشتباه از اکثریت مردم باشد - اما او هرگز شفقت نداشته است

a venal judge

قاضی اهل حق و حساب


a venal bargain

معامله‌ی همراه با رشوه


venal service

خدمت در مقابل اجرت


پیشنهاد کاربران

فاسد، رشوه گیر
The definition of venal is corrupt or willing to take bribes.
An example of someone venal is a policeman who will take bribes


کلمات دیگر: