1. Unprofitable eloquence is like the cypress, which is great and tall, but bears no fruit.
[ترجمه ترگمان]این سرو فصاحت همچون the است که بزرگ و بلند است، اما میوه ندارد
[ترجمه گوگل]فصاحت بی ثمر مانند سایپرس است که بزرگ و بلند است، اما هیچ میوه ای ندارد
2. The newspaper is believed to have been unprofitable for at least the past decade.
[ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این است که این روزنامه برای حداقل ده سال گذشته مقرون به صرفه بوده است
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که روزنامه حداقل برای دهه گذشته زیان آور بوده است
3. This is an unprofitable discussion. Our standpoints are too different.
[ترجمه ترگمان]این بحث بی فایده است نظرات ما بسیار متفاوت است
[ترجمه گوگل]این یک بحث غیر سودمند است دیدگاه های ما خیلی متفاوت هستند
4. After John found farming unprofitable, he moved to town and turned his hand to carpentry.
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه جان farming را بی ثمر یافت، به شهر رفت و دست خود را به نجاری تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]پس از آنکه جان نابود شد، کشاورز به شهر رفت و دستش را به نجاری تبدیل کرد
5. The survival package involves selling off the unprofitable parts of the troubled company.
[ترجمه ترگمان]بسته بقا، فروش بخش های unprofitable این شرکت مشکل دار را شامل می شود
[ترجمه گوگل]بسته بقا شامل فروش بخش غیر سودآور شرکت مشکل است
6. It would be unprofitable to pursue this argument any further.
[ترجمه ترگمان]دنبال کردن این بحث بی فایده بود
[ترجمه گوگل]برای این استدلال هرگز بیشتر سودمند نخواهیم بود
7. The government can't bail out every unprofitable state enterprise.
[ترجمه ترگمان]دولت نمی تواند هر گونه شرکت دولتی unprofitable را به قید وثیقه آزاد کند
[ترجمه گوگل]دولت نمیتواند تمام شرکتهای سودآور دولتی را نجات دهد
8. A market share that is unprofitable does not signify a successful investment. hidden costs 166 Here the investment seems simple at first.
[ترجمه ترگمان]سهم بازار که unprofitable است، یک سرمایه گذاری موفقیت آمیز را به خود اختصاص نمی دهد در اینجا در ابتدا به نظر ساده می رسد که سرمایه گذاری در ابتدا ساده به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]سهم بازار که سودآور نیست، سرمایه گذاری موفق را نشان نمی دهد هزینه های پنهان 166 در اینجا سرمایه گذاری به نظر می رسد ساده در ابتدا
9. I stopped this unprofitable growth just in time.
[ترجمه ترگمان]این رشد اقتصادی را فقط به موقع متوقف کردم
[ترجمه گوگل]من این رشد سودآور را فقط در زمان متوقف کردم
10. No wonder brewers find themselves with unprofitable outlets in such areas, whatever pub concept they apply to them.
[ترجمه ترگمان]هیچ تعجبی brewers که خود را با خروجی های بدون سود در چنین مناطقی پیدا کنند، چه زمین هایی که آن ها برای آن ها استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]تعجب نکنید که پرندگان در چنین مناطقی با رسانه های غیر سودآور خود را پیدا می کنند، هر کدام از مباحث مربوط به آنها برای آنها اعمال می شود
11. Unprofitable flight routes have been axed as recession hits the aviation industry.
[ترجمه ترگمان]مسیرهای پروازی unprofitable به عنوان رکود در صنعت هوانوردی اخراج شده اند
[ترجمه گوگل]خطوط هوایی نامناسب تحت تاثیر رکود اقتصادی صنعت هواپیمایی قرار گرفته است
12. It simultaneously deprives unprofitable industries of scarce resources.
[ترجمه ترگمان]آن به طور همزمان صنایع unprofitable از منابع کمیاب را محروم می کند
[ترجمه گوگل]این به طور همزمان صنایع غیر سودآوری را از منابع کمیاب محروم می کند
13. The moment it becomes unprofitable to do so, there is no doubt in my mind that the tree-farmers will abandon these forests.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر هیچ شکی در ذهن من نیست که درخت - کشاورزان این جنگل ها را رها خواهند کرد
[ترجمه گوگل]لحظه ای که برای انجام این کار زیان آور می شود، در ذهنم تردید وجود ندارد که کشاورزان درخت این جنگل ها را ترک کنند
14. The day proved frustratingly unprofitable.
[ترجمه ترگمان]آن روز معلوم شد که این کار بی فایده است
[ترجمه گوگل]این روز ناامید کننده بود