کلمه جو
صفحه اصلی

throwback


معنی : رجعت، برگشت به خصال نیاکان
معانی دیگر : سیر قهقرایی، باز گشت به (تمدن یا وضع و غیره ی) سابق، متوقف سازی، 1- جلو پیشرفت (چیزی را) گرفتن 2- (به جهالت یا بی تمدنی و غیره) برگشتن، حرکت قهقرایی کردن، ترقی وپیشرفت را عقب انداختن، باعک تاخیر شدن، رجعت، برگشت به خصال نیاکان

انگلیسی به فارسی

(نادر) پس افکنی، متوقف سازی


پرتاب کردن، رجعت، برگشت به خصال نیاکان


سیر قهقرایی، باز گشت به (تمدن یا وضع و غیره‌ی) سابق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an instance of reversion to an earlier stage, form, or the like, esp. in biological evolution.
مشابه: atavism

(2) تعریف: a reappearance of an outmoded procedure, system, or the like.
مشابه: atavism

- The legal system under that oppressive regime was a throwback to the Dark Ages.
[ترجمه ترگمان] نظام حقوقی تحت این رژیم سرکوبگر، بازگشت به قرون وسطی بود
[ترجمه گوگل] نظام حقوقی تحت آن رژیم سرکوب گرایانه به دوران تاریکی بازگشت

• regression, atavism; barrier, delay
if something is a throwback, it is like something that existed a long time ago.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پس بُرد
[ریاضیات] عقب گرد
[آمار] پس بُرد

مترادف و متضاد

رجعت (اسم)
return, throwback

برگشت به خصال نیاکان (اسم)
throwback

جملات نمونه

1. He's an unappealing throwback to the days of '80s City slickers.
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم غیر منطقی آیه که به روزه ای ۸۰ شهر تعلق داره
[ترجمه گوگل]او به روزهای دهه 80 میلادی شهرت ناپذیری دارد

2. The car's design is a throwback to the 1960s.
[ترجمه ترگمان]طراحی خودرو بازگشت به دهه ۱۹۶۰ است
[ترجمه گوگل]طراحی این خودرو به دهه 1960 بازمی گردد

3. The hall is a throwback to another era with its old prints and stained-glass.
[ترجمه ترگمان]تالار یک دوره دیگر با عکس های قدیمی و شیشه های خون آلود است
[ترجمه گوگل]سالن یک عکاسی با عکاسی قدیمی و رنگ آمیزی شیشه ای است

4. Her whole outfit was a throwback to the 1970s.
[ترجمه ترگمان]تمام متعلقات او متعلق به دهه ۱۹۷۰ بود
[ترجمه گوگل]کل لباس او به سال 1970 بازمیگردد

5. Dent is a throwback to medieval times bypassed by modern progress, an anachronism that has survived the passing years.
[ترجمه ترگمان]دنت یک بازگشت به دوران قرون وسطی است که با پیشرفت مدرن نادیده گرفته می شود، دوره ای که از گذشت سال ها جان سالم به در برده است
[ترجمه گوگل]دنت بازتابی به دوران قرون وسطایی است که توسط پیشرفت مدرن کنار گذاشته شده است، آناکرینیسم که از گذشت سالها جان سالم به در برده است

6. He was like a throwback to the old days.
[ترجمه ترگمان]مثل بازگشت به دوران قدیم بود
[ترجمه گوگل]او مثل روزهای گذشته بود

7. Hanoi remains a throwback to a time when cities were built for humans, not automobiles.
[ترجمه ترگمان]هانوی یک بازگشت به زمانی است که شهرها برای انسان ها ساخته شده اند نه خودرو
[ترجمه گوگل]هانوی باقی می ماند تا زمانیکه شهرها برای انسان، نه اتومبیل ساخته می شدند

8. He is a throwback, the New Age kid who is making millions, but plays because he likes to play.
[ترجمه ترگمان]او یک بازگشت به دوران جدید است که میلیون ها نفر را می سازد، اما بازی می کند چون دوست دارد بازی کند
[ترجمه گوگل]او بازنده است، بچه ی نیویورک که میلیون ها نفر می کند، اما نقش می کند چون دوست دارد بازی کند

9. The shift of power, ironically, is a throwback to the traditional House power structure.
[ترجمه ترگمان]تغییر قدرت به طور کنایه آمیزی بازگشت به ساختار سنتی قدرت مجلس است
[ترجمه گوگل]جابجایی قدرت، به طرز وحشیانه ای، بازتابی به ساختار قدرت سنتی خانه است

10. In a throwback to the days of Confucius, Jiang essentially wants party members to discover the joys of clean living.
[ترجمه ترگمان]در بازگشت به روزه ای کنفسیوس، جیانگ در اصل از اعضای حزب می خواهد که لذت های زندگی پاک را کشف کنند
[ترجمه گوگل]جیانگ به طور روزافزون به کنفوسیوس می خواهد اعضای حزب را تشویق کند تا شادی زندگی پاک را بیاموزند

11. The antics were a throwback to earlier days at the Springs.
[ترجمه ترگمان]این antics بازگشت به روزه ای اولیه پایگاه بود
[ترجمه گوگل]Antics ها به روزهای قبلی در Springs بازمی گردند

12. A full-tilt throwback to the good old days of Tres Hombres and Fandango.
[ترجمه ترگمان]یک بازگشت کامل به روزه ای خوب قدیم of hombres و fandango
[ترجمه گوگل]پرش کامل به روزهای خوب Tres Hombres و Fandango

13. Diogenes Diogenes' thought is in many ways a throwback to pre-Parmenidean cosmology.
[ترجمه ترگمان]Diogenes Diogenes در بسیاری از روش ها بازگشت به کیهان شناسی ماقبل تاریخ است
[ترجمه گوگل]اندیشه Diogenes Diogenes به طرق مختلف به یک بازگشت به کیهان شناسی پیش پارینه ایده است

14. This term, a throwback to the early 1970s, is well past retirement age.
[ترجمه ترگمان]این عبارت، بازگشت به اوایل دهه ۱۹۷۰ به خوبی سن بازنشستگی است
[ترجمه گوگل]این اصطلاح، بازگشت به اوایل دهه 1970، بسیار خوب است

15. If they throw stones at you, don't throw back, use them to build your own foundation instead.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها سنگ پرتاب کنند، خود را عقب نیندازید، از آن ها استفاده کنید تا اساس خود را بسازند
[ترجمه گوگل]اگر آنها سنگ را بر شما پرتاب می کنند، باز نکنید، و از آنها استفاده کنید تا جای خود را بسازند

16. With one sweep of her hand she threw back the sheets.
[ترجمه ترگمان]با یک حرکت دستش ملافه ها را پس زد
[ترجمه گوگل]با یک جارو از دستش، ورق هایش را باز کرد

17. Ann threw back the covers and scrambled out of bed.
[ترجمه ترگمان]ان آن پتو را کنار زد و از رختخواب بیرون آمد
[ترجمه گوگل]ان ان ها را باز کرد و از تخت خارج شد

18. His unwise remark was frequently thrown back at him by his colleagues.
[ترجمه ترگمان]این حرف احمقانه او اغلب با همکارانش بر او چیره می شد
[ترجمه گوگل]سخنان ناخوشایند او اغلب توسط همکارانش به او بازگشته است

19. Her friends had deserted her, and she was thrown back on her own resources.
[ترجمه ترگمان]دوستانش او را ترک کرده بودند و او به امکانات خودش بازگشته بود
[ترجمه گوگل]دوستانش او را ترک کرده بودند و او به منابع خود بازگشته بود

20. The strike has thrown back production badly.
[ترجمه ترگمان]اعتصاب به شدت تولید را عقب انداخته است
[ترجمه گوگل]این اعتصاب به شدت به تولید بازگشته است

21. Throwing back the sheet, he sprang from the bed.
[ترجمه ترگمان]در حالی که ملحفه را برمی داشت از تخت بیرون جست
[ترجمه گوگل]برگردن برگ، او از تخت گریخت

22. He threw back his head and roared with laughter.
[ترجمه ترگمان]او سرش را عقب برد و قاه قاه خندید
[ترجمه گوگل]او سرش را انداخت و با خنده گفت:

23. We are constantly thrown back on our own resources.
[ترجمه ترگمان]ما به طور مداوم به منابع خودمان باز می گردیم
[ترجمه گوگل]ما دائما به منابع خود بازگشته ایم

24. She threw back the shutters and the sunlight streamed in.
[ترجمه ترگمان]پنجره را باز کرد و نور خورشید به داخل می تابید
[ترجمه گوگل]او پنجره ها را باز کرد و نور خورشید جریان داشت

25. He set his skinny legs apart and threw back his shoulders.
[ترجمه ترگمان]پاهای لاغرش رو از هم جدا کرد و شانه هایش را بالا انداخت
[ترجمه گوگل]او پاهای لاغر خود را از هم جدا کرد و شانه هایش را برداشت

26. She threw back her head and laughed uproariously.
[ترجمه ترگمان]سرش را عقب برد و به صدای بلند خندید
[ترجمه گوگل]او سرش را انداخت و خشمگین شد

27. The boy's red hair throws back to his great - great-grand-father .
[ترجمه ترگمان]موهای قرمز پسر به سمت پدر بزرگ و بزرگ او باز می گردد
[ترجمه گوگل]موهای قرمز پسر دوباره به پدر بزرگ و بزرگ او باز می گردد

28. There was no TV so we were thrown back on our own resources .
[ترجمه ترگمان]تلویزیون دیده نمی شد و ما به امکانات خودمون بر می گشتیم
[ترجمه گوگل]تلویزیون نبود، بنابراین ما به منابع خودمان بازگردانده شدیم

29. Chris threw back his head and laughed merrily.
[ترجمه ترگمان]کریس توف سرش را عقب برد و با خوشحالی خندید
[ترجمه گوگل]کریس سرش را انداخت و خوشحال خندید

پیشنهاد کاربران

به عقب پرت کردن

a person or thing having the characteristics of a former time


throwback ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: نیاسان
تعریف: فردی از یک گونه که نیاسانی در او ظاهر می شود


کلمات دیگر: