کلمه جو
صفحه اصلی

hind leg

انگلیسی به فارسی

پای عقب


انگلیسی به انگلیسی

• one of the rear legs of an animal

جملات نمونه

1. Get up on your hind legs and do some work!
[ترجمه ترگمان]پاشو روی پاهای عقبش بلند شو و کار کن ین!
[ترجمه گوگل]در پاهای عقب خود بیدار شوید و کاری کنید!

2. The horse reared up on its hind legs.
[ترجمه ستاره تهراني] اسب روی پاهای عقبش بلند شد یا سردست زد.
[ترجمه ترگمان]اسب روی دو پای عقبش بلند شد
[ترجمه گوگل]اسب روی پاهای عقب خود رشد کرد

3. The horse's hind legs had been hobbled.
[ترجمه ستاره تهراني] پاهای عقب اسب دچار لنگش شده بود
[ترجمه ترگمان]پاهای عقبی اسب پیچ خورده بود
[ترجمه گوگل]پاهای عقبی اسباب بازی شده بود

4. The stallion upreared on its hind legs.
[ترجمه ستاره تهراني] نریان بر روی پاهای عقبش بلند شد یا سردست زد
[ترجمه ترگمان]نریان on روی پاهای عقبی اش نشست
[ترجمه گوگل]نزاع بر روی پای عقب بالا می رود

5. Suddenly the cow kicked up its hind legs.
[ترجمه ترگمان]ناگهان گاو با لگد پاهای عقبی اش را لگد کرد
[ترجمه گوگل]ناگهان گاو پا را به عقب انداخت

6. Standing on their hind legs, as this particular bear was now doing, they can reach nine feet.
[ترجمه ترگمان]با ایستادن روی دو پای عقب، به طوری که این خرس خاص در حال انجام است، آن ها می توانند به نه پا برسند
[ترجمه گوگل]در حالیکه این خرس واقعی در حال انجام است، روی پای خود قرار می گیرند، می توانند به 9 پا برسند

7. It snorted, and carefully raised its hind leg and straightened it as if to rid itself of an encumbrance.
[ترجمه ترگمان]خر خر کرد و با احتیاط پای عقبش را بلند کرد و طوری قد راست کرد که انگار می خواست بار خود را خلاص کند
[ترجمه گوگل]آن فریاد زد، و به آرامی عقب عقب خود را بالا برده و آن را به صورت صحیح از بین برد

8. Another screaming beast collapsed on broken hind legs.
[ترجمه ترگمان]جانور جیغ دیگری روی دو پای شکسته فرو ریخت
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از حیوانات فریاد زده در پاها شکسته

9. The hind legs have to mark time while the forelegs cross over, making the outer ring of a wheel.
[ترجمه ترگمان]پاهای عقبی باید زمانی را نشان دهند که پاهای جلویی روی آن عبور می کنند و حلقه بیرونی چرخ را درست می کنند
[ترجمه گوگل]پاهای عقب باید زمان را نشان دهند، در حالی که پیشانی ها عبور می کنند و حلقه بیرونی یک چرخ را ایجاد می کنند

10. I wanted them to get up on their hind legs and do battle.
[ترجمه ترگمان]دلم می خواست آن ها روی دو پای عقبش بلند شوند و بجنگند
[ترجمه گوگل]من می خواستم آنها را در پاهای عقب خود بالا ببرم و نبرد کنم

11. One of these involves using the hind leg to scratch an area of skin to which an irritant has been applied.
[ترجمه ترگمان]یکی از اینها شامل استفاده از پای عقب برای خراش یک ناحیه از پوست است که مواد محرک آن اعمال شده است
[ترجمه گوگل]یکی از این ها شامل استفاده از پای عقبی برای خراش دادن پوستی است که مورد استفاده قرار گرفته است

12. The dog cocked its hind leg.
[ترجمه ترگمان]سگ پای عقبش را بالا گرفت
[ترجمه گوگل]سگ سقوط کرد

13. On a left lead, it is the right hind leg that initiates the three - beat pattern.
[ترجمه ترگمان]در سمت چپ، پای راست راست است که الگوی سه ضرب را آغاز می کند
[ترجمه گوگل]در سمت چپ، سمت راست عقب است که الگوی سه ضرب را آغاز می کند

14. Tan on the hind leg should continue from the pencilling on the toes up the inside of the legs to a little below the stifle joint.
[ترجمه ترگمان]تن تان در پای عقب باید از the روی پنجه های پا به پایین پا به کمی پایین تر از صدای خفه ادامه دهد
[ترجمه گوگل]قاعده بر روی پای عقب باید از مداد رنگی روی انگشتان پا تا داخل پاهایش به سمت کمی زیر مفصل مفاصل ادامه یابد

15. Each hind leg moves in the path of the foreleg on the same side.
[ترجمه ترگمان]هر پای عقبش از همان طرف در مسیر پای چپش حرکت می کند
[ترجمه گوگل]هر پای عقبی در همان طرف جلو حرکت می کند


کلمات دیگر: