کلمه جو
صفحه اصلی

overeager

انگلیسی به فارسی

پرخاشگر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of eager.

• eager to an exaggerated extent; too eager, overly desirous

جملات نمونه

1. Under stress these people will appear to be superficial, over-eager and manipulative.
[ترجمه ترگمان]تحت استرس، این افراد به ظاهر سطحی، بیش از حد مشتاق و فریبکار جلوه خواهند کرد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که تحت فشار قرار دادن این افراد سطحی، بیش از حد مشتاق و دستکاری است

2. Banks, he said, had been overeager to give out loans.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که بانک ها موظف به پرداخت وام بودند
[ترجمه گوگل]او گفت، بانک ها مجبور بودند وام ها را بدهند

3. The press tends to exaggerate the disagreements, and is over-eager to look for administration turf wars.
[ترجمه ترگمان]مطبوعات تمایل دارند در مورد اختلافات غلو کنند و بیش از اندازه مشتاق هستند که به دنبال جنگ های داخلی باشند
[ترجمه گوگل]مطبوعات تمایل دارند غلبه بر اختلاف نظرها را داشته باشند و مشتاق است که به دنبال جنگ های جنگی باشند

4. The young, nervous and over-eager man who'd been the first of her assignments for Charlie.
[ترجمه ترگمان]ان مرد جوان عصبی و مشتاق بود که اولین شغلش برای چارلی بود
[ترجمه گوگل]مرد جوان، عصبی و بیش از حد مشتاق که اولین ماموریتش برای چارلی بود

5. Another over-eager cat has discovered one of the basic truths of garden life: never try to kill a toad.
[ترجمه ترگمان]یک گربه وحشی دیگر یکی از واقعیت های اصلی زندگی باغ را کشف کرده است: هرگز سعی نکنید که یک وزغ را بکشید
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از گربه بیش از حد مشتاق کشف یکی از حقایق اساسی در زندگی باغ است و هرگز سعی در کشتن یک گربه

6. He developed an aphorism, New York is over-eager to get rich.
[ترجمه ترگمان]او یک جمله خلاصه کرد، نیویورک بیش از حد مشتاق بود که ثروتمند شود
[ترجمه گوگل]او یک آفرورایی را توسعه داد، نیویورک مشتاق است که ثروتمند شود

7. Most people are overeager and sometimes overdo it.
[ترجمه ترگمان]اغلب اشخاص زیاده روی می کنند و گاهی زیاده روی می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم اغراق آمیز هستند و گاهی اوقات از آن استفاده می کنند

8. Then an overeager colleague, moncler, using the crystal ball to predict a raise, inadvertently throws it into a tender region of his boss.
[ترجمه ترگمان]سپس هم کار overeager، moncler، با استفاده از توپ بلورین برای پیش بینی افزایش، آن را به منطقه ای حساس از رئیسش پرت می کند
[ترجمه گوگل]سپس یک همکار برجسته، Moncler، با استفاده از توپ کریستال برای پیش بینی افزایش، به طور تصادفی آن را به یک منطقه مناقصه رئیس خود می اندازد

9. An overeager editor often improves a translation away from the original, so to say-a case where the target language wins.
[ترجمه ترگمان]یک ویرایشگر overeager اغلب ترجمه ای از اصل را بهبود می بخشد، بنابراین برای گفتن - موردی که در آن زبان هدف برنده می شود
[ترجمه گوگل]یک ویرایشگر پرطرفدار اغلب ترجمه را دور از اصل می کند، بنابراین می گویند یک مورد که زبان مقصد برنده می شود

10. Dealing with overeager dead-code elimination is a problem for benchmarking statically compiled languages, as well.
[ترجمه ترگمان]برخورد با حذف کد dead، مشکلی برای الگوبرداری به طور استاتیک گردآوری شده است
[ترجمه گوگل]مشکلی که با حذف مرجانهای پرخاشگر وجود دارد، مشکلی برای سنجش زبان های استعمال شده نیز هست

11. the one between big expectations and overeager spending, is a paradigm that could cripple the sustainable growth of mobile in the enterprise.
[ترجمه ترگمان]یکی از انتظارات بزرگ و هزینه های overeager، نمونه ای است که می تواند رشد پایدار تلفن همراه در شرکت را فلج کند
[ترجمه گوگل]یکی از انتظارات بزرگ و هزینه های پرخاشگرانه، یک پارادایم است که می تواند رشد پایدار موبایل در شرکت را تحریک کند

12. Then an overeager colleague, using the crystal ball to predict a raise, inadvertently throws it into a tender region of his boss.
[ترجمه ترگمان]سپس یک هم کار overeager با استفاده از توپ بلورین برای پیش بینی افزایش، آن را به منطقه ای حساس از رئیسش پرت می کند
[ترجمه گوگل]سپس یک همکار برجسته، با استفاده از توپ بلوری برای پیش بینی افزایش، به طور ناخواسته آن را به یک منطقه مناقصه رئیس خود می اندازد

13. He tries vto fend off these overeager and pushy friends without their feeling slighted.
[ترجمه ترگمان]او سعی می کند بدون این که احساس حقارت کند، آن ها را از خودش دور کند
[ترجمه گوگل]او تلاش می کند تا این دوستان برجسته و پرطرفدار بدون احساس آرامش خود را از دست بدهند

14. He tries to fend off these overeager and pushy friends without their feeling slighted.
[ترجمه ترگمان]او سعی می کند بدون احساس بی اعتنایی آن ها را از خودش دور کند
[ترجمه گوگل]او سعی می کند از این دوستان پرشور و دوست داشتنی بی خبر باشد

15. He was overeager for success.
[ترجمه ترگمان]مشتاق موفقیت بود
[ترجمه گوگل]او برای موفقیت موفقیت آمیز بود

پیشنهاد کاربران

بیش از حد مشتاق

( با ) اشتیاق بیش از حد


کلمات دیگر: