بیش از حد، دست بالا گرفتن، غلو کردن، زیاد براورد کردن
overestimated
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• overrated, overvalued; estimated as being greater than it actually is
جملات نمونه
1. they have overestimated the value of that house
خانه را بیش از آنچه که واقعا می ارزد برآورد کرده اند.
پیشنهاد کاربران
بیش از حد برآورد شده
دست بالا گرفتن
کلمات دیگر: