کلمه جو
صفحه اصلی

mellowness


نرمی رسیدگی، پختگی

انگلیسی به فارسی

مرطوب کننده


انگلیسی به انگلیسی

• softness; ripeness; pleasantness; calmness, tranquility

جملات نمونه

1. Valoux gives a rich mellowness, an astringent but delicate taste and an earthy aftertaste.
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه چیز سر و سامان پیدا کرد، پس از آن هم ذوق و سلیقه خوبی به خرج داد
[ترجمه گوگل]Valoux دارای غنای ملایم، طعمی مضر است اما ظریف و یک عطر گلدار زمین است

2. The cheap wine had no body, no mellowness.
[ترجمه ترگمان]شراب ارزان قیمت بدن نداشت، رفتار خوشی نداشت
[ترجمه گوگل]شراب ارزان هیچ جسمی نداشت

3. She found in him the mellowness that being rare in others at his age.
[ترجمه ترگمان]در او حالت خوشی پیدا کرد که در این سن و سال نادر بود
[ترجمه گوگل]او در او را در بر داشت که ملتهب است که در بعضی دیگر در سن خود نادر است

4. The mellowness of the cuckoo report the come of spring.
[ترجمه ترگمان]سر و صدای the که از بهار به گوش می رسید،
[ترجمه گوگل]ملتهب از کوسه گزارش می دهد که بهار آمده است

5. The best flavor is mildness and mellowness, but is most difficult for a writer to attain.
[ترجمه ترگمان]بهترین نوع طعم، ملایمت و ملایمت است، اما برای یک نویسنده دشوار است
[ترجمه گوگل]بهترین عطر و طعم ملایم و ملایم است، اما نویسندگی برای رسیدن به آن سخت است

6. I love these colours because they symbolize mellowness, abundance, strength and happiness.
[ترجمه ترگمان]من این رنگ ها را دوست دارم زیرا نماد mellowness، وفور، قدرت و شادی هستند
[ترجمه گوگل]من این رنگها را دوست دارم زیرا آنها نماد میلونس، فراوانی، قدرت و شادی هستند


کلمات دیگر: