کلمه جو
صفحه اصلی

overfill

انگلیسی به فارسی

بیش از حد پر می شود


انگلیسی به انگلیسی

• fill too much

جملات نمونه

1. He had overfilled the jug.
[ترجمه ترگمان]کوزه را خالی کرده بود
[ترجمه گوگل]او کوزه را پر کرده بود

2. The line should slightly overfill the spool.
[ترجمه ترگمان]خط باید کمی بالاتر از قرقره باشد
[ترجمه گوگل]خط باید به صورت کمی بیش از حد حفره را پر کند

3. Don't over-fill kettles - heat just enough water for your needs.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی برای نیازهای شما آب به اندازه کافی گرم نیست
[ترجمه گوگل]کتری های بیش از حد پر نکنید - فقط آب کافی برای نیازهایتان گرم کنید

4. It was overfilled with a huge walnut and chrome table and ranks of black leatherette chairs.
[ترجمه ترگمان]ان جا با یک میز بزرگ از چوب گردو و میز کروم و ردیف صندلی های سیاه و سیاه شده بود
[ترجمه گوگل]با یک میز گردو و کروم و صفات صندلی چرمی سیاه پر شده بود

5. Do not overfill the pot as the water level must be below the level the basket.
[ترجمه ترگمان]بیش از اندازه در آب قرار نگیرید چون سطح آب باید زیر سطح سبد باشد
[ترجمه گوگل]گلدان را بیش از حد نپوشانید زیرا سطح آب باید پایین تر از سطح سبد باشد

6. A piece of hot metal sufficient to slightly overfill the die shape is placed in the bottom die, and the top die is forced against it, so that the metal takes the internal shape of the die.
[ترجمه ترگمان]یک تکه فلز داغ کافی است که کمی بیش از اندازه سرریز در کف آن قرار داده شود، و مرگ بالا مجبور به مقابله با آن است، به طوری که فلز شکل داخلی مرگ را بگیرد
[ترجمه گوگل]یک قطعه از فلز گرم که به اندازه کافی به شکل مورب پر شده است، در مایع پایین قرار داده می شود و مایع بالا بر روی آن مجبور است، به طوری که فلز به شکل داخلی مریخ برسد

7. But it was easier to overfill in CPP, while in ZOE, the deficient - filling rate is higher.
[ترجمه ترگمان]اما بالاتر بودن بیش از حد در CPP بیش از پیش آسان تر است، در حالی که در ZOE نرخ پر کردن کم بیشتر است
[ترجمه گوگل]اما CPP بیش از حد پر شده بود، در حالی که در ZOE نرخ پرشدن کمبود بالاتر است

8. The overfill quantity is calculated according to actual left quantity in the Automatic Import License and within the stipulated upper limit.
[ترجمه ترگمان]مقدار سرریز مطابق با مقدار سمت چپ واقعی در مجوز ورود اتوماتیک و در محدوده بالایی مشخص شده محاسبه می شود
[ترجمه گوگل]مقدار بیش از حد پر کردن با توجه به مقدار واقعی چپ در مجوز واردات اتوماتیک و در حد بالا تعیین شده محاسبه می شود

9. It is hazardous to overfill liquid storage tanks; level in the tank must be monitored.
[ترجمه ترگمان]پر کردن مخازن ذخیره سازی مایع خطرناک است؛ سطح در مخزن باید تحت نظارت قرار گیرد
[ترجمه گوگل]خطرناک بودن بیش از حد مخازن ذخیره سازی مایع است؛ سطح در مخزن باید نظارت شود

10. Be careful not to overfill: excess fluid causes poor shifting.
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که بیش از حد سرریز نکنید: مایع اضافی باعث تغییر ضعیف می شود
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که بیش از حد مایع اضافی باعث تغییرات ضعیف شود

11. Overfill below, between, or above eyes.
[ترجمه ترگمان]زیر چشم، بین دو چشم و یا بالای چشم
[ترجمه گوگل]بیش از حد زیر، بین، و یا بالاتر از چشم

12. The overfill quantity is calculated according to actual left quantity in Automatic Import License and within the stipulated upper limit.
[ترجمه ترگمان]مقدار سرریز مطابق با مقدار سمت چپ واقعی در مجوز ورود اتوماتیک و در محدوده بالایی مشخص شده محاسبه می شود
[ترجمه گوگل]مقدار بیش از حد پر کردن با توجه به مقدار چپ واقعی در مجوز واردات اتوماتیک و در حد بالا تعیین می شود محاسبه می شود

13. It seemed to her that her mind was like an overfilled glass which only she could hold steady.
[ترجمه ترگمان]به نظرش می رسید که ذهن او مانند یک ذره بین بود که فقط می توانست پایداری کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که ذهن او مانند شیشه ای پر از آب بود که فقط می توانست آن را ثابت نگه دارد

14. Indicator lights show when salt and rinse aid are low and an overfill protector reduces the risk of flooding.
[ترجمه ترگمان]چراغ های نشانه زمانی که نمک و آب کشی کم هستند و یک محافظ بیش از اندازه سرریز خطر سیل را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]چراغ های نشانگر زمانی که کمبود نمک و شستشو کم است و محافظ بیش از حد پر کننده خطر سیل را کاهش می دهد

پیشنهاد کاربران

سرریز

overfill ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: بیش پوشانی
تعریف: وضعیتی که در آن نشانک/ سیگنال نوری ارسال شده از منبع، سطح بزرگ تری از هستۀ بافۀ نوری/ کابل نوری را می پوشاند


کلمات دیگر: