کلمه جو
صفحه اصلی

megaton


(سنجش نیروی انفجاری سلاح های اتمی) مگاتن (برابر با قدرت یک میلیون تن tnt)

انگلیسی به فارسی

(سنجش نیروی انفجاری سلاحهای اتمی) مگاتن (برابر با قدرت یک میلیون تن TNT)


مگاتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: megatonnage (n.)
• : تعریف: a unit of power used in measuring the force of nuclear weapons, equal to the explosive force of a million tons of TNT.

• one million tons, explosive force equal to a million tons of tnt (especially referring to an atom or hydrogen bomb)
a megaton is one million tons. a one megaton nuclear weapon has the same power as one million tons of tnt; a technical term.

جملات نمونه

1. If a 20 Megaton bomb were used today the damage would be incalculable.
[ترجمه ترگمان]اگر یک بمب ۲۰ megaton امروز مورد استفاده قرار می گرفت، خسارت بی حساب خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر بمب 20 مگاتن امروز مورد استفاده قرار گیرد، آسیب ناچیز خواهد بود

2. Explosive energies in the kiloton to megaton range are possible.
[ترجمه ترگمان]انرژی های انفجاری در مناطق kiloton تا megaton ممکن است
[ترجمه گوگل]انرژی های انفجاری در کیلوتون به محدوده مگاتن امکان پذیر است

3. This unit will yield a 50 - megaton nuclear blast in ten seconds.
[ترجمه ترگمان]این واحد ظرف ده ثانیه یک انفجار هسته ای ۵۰ مگاواتی خواهد داشت
[ترجمه گوگل]این واحد در 10 ثانیه یک انفجار هسته ای 50 مگاوات تولید خواهد کرد

4. A megaton is a term used to describe one million tons of TNT.
[ترجمه ترگمان]یک megaton اصطلاحی است که برای توصیف یک میلیون تن تی ان تی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]یک مگاتون واژه ای است که برای توصیف یک میلیون تن TNT استفاده می شود

5. Even if it were only a dozen, they could with megaton bombs inflict widespread devastation.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر بیش از دوازده نفر بودند، می توانستند با بمب های megaton خرابی گسترده را وارد کنند
[ترجمه گوگل]حتی اگر تنها ده ها نفر بودند، می توانستند با بمب های مگاتن تخریب گسترده ای ایجاد کنند

6. The third largest event in this run, the 2megaton blast, occurs about every seven hundred years.
[ترجمه ترگمان]سومین رویداد بزرگ در این اجرا، انفجار ۲ megaton است که در هر هفت صد سال رخ می دهد
[ترجمه گوگل]سومین رویداد مهم در این برنامه، انفجار 2 megaton، در حدود هفتصد سال اتفاق می افتد

7. The Western hemisphere would soon be in range of and vulnerable to Soviet intercontinental ballistic missiles, carrying megaton warheads.
[ترجمه ترگمان]نیم کره غربی به زودی در محدوده وسیعی از موشک های بالستیک بین قاره ای شوروی خواهد بود که کلاهک های هسته ای حمل می کند
[ترجمه گوگل]در نیمکره غربی به زودی در معرض موشک های بالستیک بین قاره ای شوروی قرار می گیرند و کلاهک های ماگاتون را حمل می کنند

8. From inside the car came the deep bass rumble of a two megaton audio system.
[ترجمه ترگمان]از داخل ماشین صدای بم صدای بم صدای دو megaton به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]از درون خودرو، باس صدای بلند یک سیستم صوتی دو مگاگون را وارد کرد

9. It is thought the 'backpacks' on the Commanders contain rare and exotic equipment needed to use this weapon, accounting for the megaton explosion on the destruction of these units.
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که کوله پشتی ها برای فرماندهان حاوی تجهیزات نادر و غیر بومی مورد نیاز برای استفاده از این سلاح، حسابداری برای انفجار megaton در تخریب این واحدها می باشند
[ترجمه گوگل]فکر می کنم 'کوله پشتی ها' بر فرماندهان شامل تجهیزات نادر و عجیب و غریب مورد نیاز برای استفاده از این سلاح است، که انفجار مگاتون را در انهدام این واحدها حساب کرده است

10. AES is by far one of the surfactants most used and in large quantity with annual consumption reaching megaton.
[ترجمه ترگمان]؟ AES به شیوه وسیعی از the مورد استفاده قرار می گیرد و در مقادیر زیادی با مصرف سالانه reaching مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]AES تا حد زیادی یکی از سورفکتانتها است که بیشترین استفاده را می برد و در مقادیر زیادی با مصرف سالانه به megaton

11. Carried by B-52 bombers, the "bunker busters" used five parachutes to land softly on their targets before detonating a nine megaton explosion, in effect simulating an earthquake.
[ترجمه ترگمان]حمله به بمب گذاران بی - ۵۲، \"پناه گاه زیرزمینی\" از پنج چتر استفاده کرد تا به آرامی بر روی اهداف خود پیش از انفجار ۹ megaton، در اثر شبیه سازی یک زلزله، به آرامی بر روی اهداف خود فرود آورد
[ترجمه گوگل]قبل از انفجار یک انفجار 9 مگاتن، در اثر شبیه سازی یک زلزله، پناهگاه های بمب گذاری شده بوسیله بمب افکن های B-52، پنج چتر نجات را به طور نرمال بر روی اهداف خود قرار دادند

12. Since that time, much more powerful weapons, with energy yields in the megaton range, have been developed.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان، سلاح های بسیار قوی تری با بازدهی انرژی در محدوده megaton توسعه یافته اند
[ترجمه گوگل]از آن زمان، سلاح های بسیار قوی تر، با تولید انرژی در محدوده مگاتون، توسعه یافته اند

13. A typical hurricane produces the energy equivalent of 000 one megaton bombs.
[ترجمه ترگمان]یک تندباد معمولی، معادل ۱۰۰۰ بمب megaton را تولید می کند
[ترجمه گوگل]یک طوفان معمولی، انرژی معادل 000 بمب یک مگاوات را تولید می کند

14. And then, within minutes, the isolated, verdant mountains above China's most famous panda reserve exploded as if hit by a megaton bomb.
[ترجمه ترگمان]و پس از آن، در عرض چند دقیقه کوه های متروک و سرسبز بالای s پاندا منفجر شدند، انگار که با یک بمب کنار جاده ای برخورد کرده باشند
[ترجمه گوگل]و پس از آن، در عرض چند دقیقه، کوه های جدا شده و برافراشته بالای مشهور ترین پاندا چین، به نظر می رسد که توسط یک بمب مگاتن منفجر شده است


کلمات دیگر: