دست کوچک
little hand
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• hour hand, short hand that indicates the hours on a clock or watch
جملات نمونه
1. Did it hurt its little hand?
[ترجمه ترگمان]به دست کوچولوی من صدمه زد؟
[ترجمه گوگل]آیا دست کوچک او صدمه دیده است؟
[ترجمه گوگل]آیا دست کوچک او صدمه دیده است؟
2. They grabbed that Martian's willy from my little hand.
[ترجمه ترگمان]آن ها دست کوچولوی من را گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها مریخ را از دست من کوچک کردند
[ترجمه گوگل]آنها مریخ را از دست من کوچک کردند
3. I took her little hand and kissed her soft cheek.
[ترجمه ترگمان]دست کوچکش را گرفتم و گونه اش را بوسیدم
[ترجمه گوگل]من دستش را انداختم و گونه نرمش را بوسیدم
[ترجمه گوگل]من دستش را انداختم و گونه نرمش را بوسیدم
4. At first they saw only the little hand - the fist, decomposed but stretching out of the shallow grave.
[ترجمه ترگمان]ابتدا فقط دست کوچک را می دیدند که مشت شده بود و از قبر کم عمق بیرون کشیده می شد
[ترجمه گوگل]در ابتدا تنها دست کوچک را دیدم - مشت، تجزیه شد اما از قبر کم عمق کشیدم
[ترجمه گوگل]در ابتدا تنها دست کوچک را دیدم - مشت، تجزیه شد اما از قبر کم عمق کشیدم
5. The little hand resting against his bare chest was suddenly ice-cold.
[ترجمه ترگمان]دست کوچک روی سینه لخت او ناگهان یخ کرده بود
[ترجمه گوگل]دست کوچک بر روی قفسه سینه برهنه ناگهان یخ خشک بود
[ترجمه گوگل]دست کوچک بر روی قفسه سینه برهنه ناگهان یخ خشک بود
6. Jem pressed the little hand he held between his own workhardened ones.
[ترجمه ترگمان]جم دست کوچک را که میان دست های his گرفته بود فشرد
[ترجمه گوگل]جیم کمی دستش را که بین کارهای سخت کار خود نگه داشته بود فشرد
[ترجمه گوگل]جیم کمی دستش را که بین کارهای سخت کار خود نگه داشته بود فشرد
7. Usually with his little hand to do some coordination of action.
[ترجمه ترگمان]معمولا با دست کوچکش هماهنگی کار را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]معمولا با دست کوچک خود برای انجام برخی از هماهنگی عمل
[ترجمه گوگل]معمولا با دست کوچک خود برای انجام برخی از هماهنگی عمل
8. He took Carrie's little hand, and a current of feeling swept from one to the other.
[ترجمه ترگمان]دست کوچک کری را گرفت و جریانی از احساس را از یکی به دیگر منتقل کرد
[ترجمه گوگل]او کمی دست Carrie را برداشت و جریانی از احساسات از یک به بعد جابجا شد
[ترجمه گوگل]او کمی دست Carrie را برداشت و جریانی از احساسات از یک به بعد جابجا شد
9. Then it happened. Her little hand wrapped around mine tighter and tighter.
[ترجمه ترگمان] بعدش اتفاق افتاد دست های کوچکش دور کمر من تنگ تر و تنگ تر حلقه شدند
[ترجمه گوگل]سپس آن اتفاق افتاد دست کوچکش در اطرافم مشتعل شد و محکم تر شد
[ترجمه گوگل]سپس آن اتفاق افتاد دست کوچکش در اطرافم مشتعل شد و محکم تر شد
10. Little hand is fishhook, gently ~ hooks nab!
[ترجمه ترگمان]دست کوچک او fishhook است، به آرامی دستگیرش کنید!
[ترجمه گوگل]دست کوچک ماهیگیر است، به آرامی ~ قلاب nab!
[ترجمه گوگل]دست کوچک ماهیگیر است، به آرامی ~ قلاب nab!
11. He pushed a plump little hand towards me.
[ترجمه ترگمان]دست کوچک plump را به طرف من هل داد
[ترجمه گوگل]او دست راست دستم را به سمت من انداخت
[ترجمه گوگل]او دست راست دستم را به سمت من انداخت
12. Photon Cannons, or the little hand thingies.
[ترجمه ترگمان] تیم چادلی کنونز بود
[ترجمه گوگل]کانون های فوتون یا چیزهای کوچک دست
[ترجمه گوگل]کانون های فوتون یا چیزهای کوچک دست
13. Jenny didn't say anything but lifted her little hand up to her daddy.
[ترجمه ترگمان]جنی چیزی نگفت، اما دست کوچکش را به طرف پدرش بلند کرد
[ترجمه گوگل]جنی چیزی نگفت، اما دستش را به طرف پدرش بلند کرد
[ترجمه گوگل]جنی چیزی نگفت، اما دستش را به طرف پدرش بلند کرد
14. Or, polish the shoes with a little hand cream poured onto a paper towel.
[ترجمه ترگمان]یا با یک خامه کوچک کفش ها را واکس زد و روی یک حوله کاغذی ریخت
[ترجمه گوگل]یا کفش های لهستانی را با یک کرم کوچک دست بر روی یک حوله کاغذی بمالید
[ترجمه گوگل]یا کفش های لهستانی را با یک کرم کوچک دست بر روی یک حوله کاغذی بمالید
کلمات دیگر: