کلمه جو
صفحه اصلی

overexcited

انگلیسی به فارسی

بیش از حد تحرک


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of excited.

• too excited

جملات نمونه

1. Don't get the children overexcited just before bedtime.
[ترجمه ترگمان]قبل از وقت خواب بچه ها رو بلند نکن
[ترجمه گوگل]قبل از خواب، کودکان را بیش از حد تحمل نکنید

2. Some of the boys became overexcited.
[ترجمه ترگمان]بعضی از بچه ها هیجان زده شدند
[ترجمه گوگل]برخی از پسران بیش از حد هیجان زده شدند

3. She still gets overexcited if we have visitors, or if we go anywhere.
[ترجمه ترگمان]او هنوز خیلی هیجان زده است اگر ما ملاقاتی داشته باشیم، یا اگر جایی برویم
[ترجمه گوگل]اگر بازدیدکننده داشته باشیم یا اگر هر جا برویم، هنوز بیش از حد تحمل می شود

4. "Does it bite?" asked one of an overexcited group of boys.
[ترجمه ترگمان]\"گاز می گیرد؟\" یکی از اعضای گروه هیجان زده گفت: \" از یکی از افراد هیجان زده شده از پسرها پرسید
[ترجمه گوگل]'آیا این نیش'؟ یکی از یک گروه بیش از حد از پسران پرسید

5. The kids are getting overexcited and won't go to sleep.
[ترجمه ترگمان]بچه ها هیجان زده می شوند و به خواب نمی روند
[ترجمه گوگل]بچه ها بیش از حد تحریک می شوند و به خواب نمی روند

6. However, beware of becoming overexcited that you are now on the path heading straight towards Carn Mor Dearg.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مراقب تبدیل شدن به overexcited که در حال حاضر در مسیر مستقیم به سمت Carn مور Dearg هستید باشید
[ترجمه گوگل]با این حال، مراقب باشید که بیش از حد تحریم شوید که اکنون در مسیر مستقیم به سمت کارن مور دلگ هستیم

7. After drinking, they were overexcited.
[ترجمه ترگمان]بعد از نوشیدن، خیلی هیجان زده بودند
[ترجمه گوگل]پس از نوشیدن، آنها بیش از حد تحریک شده بودند

8. GABA initially prevents stroke-damaged brain tissue from becoming overexcited and dying.
[ترجمه ترگمان]GABA در ابتدا از تبدیل شدن به بافت مغزی آسیب دیدن و مردن جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]GABA در ابتدا از آسیب مغزی مغز به مغز جلوگیری می شود بیش از حد تحریک و در حال مرگ است

9. That drug has made him terribly nervous and overexcited; see what you can do to talk him down.
[ترجمه ترگمان]این دارو او را خیلی عصبی و هیجان زده کرده، ببین چه کاری از دستت بر می آید تا با او حرف بزنی
[ترجمه گوگل]این دارو او را به شدت عصبی و بیش از حد تحریک کرده است؛ ببینید که چه کاری می توانید انجام دهید تا او را بشنوید

10. I think I am too overexcited with the announcement of the winner tomorrow.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم فردا برای اعلام برنده مسابقه خیلی هیجان زده هستم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم من با اعلام برنده فردا بیش از حد تحریک می شوم

11. We were all overexcited to learn that our first manned space-flight turned out to be a complete success.
[ترجمه ترگمان]ما خیلی هیجان زده بودیم تا بفهمیم اولین پرواز فضایی سرنشین ما یک موفقیت کامل است
[ترجمه گوگل]همه ما بیش از حد مشتاق بودیم که یاد بگیریم که اولین پرواز فضایی منفرد ما یک موفقیت کامل بود

12. Plus, a dog may get overexcited in the car due to passersby or panic from claustrophobia, making dehydration more likely.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ممکن است یک سگ به علت وجود عابران و یا وحشت از claustrophobia به داخل اتومبیل بیاید و آب بدنش کم شود
[ترجمه گوگل]به علاوه، ممکن است یک سگ ممکن است در ماشین به دلیل گذراندن حوادث و یا ناخوشایند از کولستروفوبیا، باعث کمبود آب شود

13. Don't get overexcited. Just keep very calm.
[ترجمه ترگمان]خیلی هیجان زده نشو فقط آروم باش
[ترجمه گوگل]بیش از حد تحمل نکنید فقط آرام باش

14. They become nervous and overexcited by noise and too many people.
[ترجمه ترگمان]آن ها دست پاچه و هیجان زده از سرو صدا و بسیاری از مردم هستند
[ترجمه گوگل]آنها سر و صدا و بیش از حد بسیاری از مردم عصبی و بیش از حد تحریک می شوند

پیشنهاد کاربران

بیش از حد هیجانزده


کلمات دیگر: