1. The house is to the right of the petrol station.
[ترجمه ترگمان]این خانه در سمت راست ایستگاه بنزین قرار دارد
[ترجمه گوگل]خانه به سمت راست بنزین است
2. After a long journey, we got to a petrol station at last.
[ترجمه ترگمان]بعد از سفری طولانی، بالاخره به یک پمپ بنزین رسیدیم
[ترجمه گوگل]پس از یک سفر طولانی، ما در نهایت به ایستگاه بنزین رسیدیم
3. They filled up with diesel at the petrol station on their way home.
[ترجمه ترگمان]آن ها در راه بازگشت به خانه، سوخت دیزل را در پمپ بنزین پر کردند
[ترجمه گوگل]آنها با دیزلی در ایستگاه بنزین در خانه خود پر شده بودند
4. The driver stopped the car at the petrol station to refuel.
[ترجمه ترگمان]راننده ماشین را در پمپ بنزین متوقف کرد تا سوخت گیری کند
[ترجمه گوگل]راننده خودرو را در ایستگاه بنزین متوقف کرد تا سوخت گیری کند
5. The petrol station is around the corner .
[ترجمه ترگمان]پمپ بنزین در نزدیکی گوشه است
[ترجمه گوگل]ایستگاه بنزین در گوشه ای قرار دارد
6. She was working as a petrol station cashier when armed robbers threatened her with a knife during a raid.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان صندوقدار یک پمپ بنزین کار می کرد که سارقان مسلح او را در طی یک یورش تهدید کردند
[ترجمه گوگل]هنگامی که سارق مسلح در طی یک حمله به او چاقو را تهدید کرد، او به عنوان یک صندوق بنگاه کار می کرد
7. The petrol station attendant told her to apply for more at the Kommandatur which turned out to be the old town hall.
[ترجمه ترگمان]متصدی پمپ بنزین به او گفت که بیشتر در the که به سالن شهرداری قدیمی تبدیل شده بود، تقاضای کار کند
[ترجمه گوگل]مأموران ایستگاه بنزین به او گفتند که برای درخواست بیشتر در Kommandatur که تبدیل به سالن قدیمی شهر شد، درخواست شود
8. I drove back to the nearest petrol station in a seriously bad mood and filled up.
[ترجمه ترگمان]با حالتی جدی به نزدیک ترین پمپ بنزین برگشتم
[ترجمه گوگل]من به یکی از نزدیکترین ایستگاه بنزین رفتم و خسته شدم
9. The petrol station at Shiel Bridge has a good range of groceries.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه بنزین در پل شایل دامنه خوبی از خواربار دارد
[ترجمه گوگل]ایستگاه بنزین در پل شیل دارای طیف خوبی از مواد غذایی است
10. Also this month, rioting erupted at a petrol station in the coastal city of Ningbo.
[ترجمه ترگمان]همچنین این ماه، شورش در یک پمپ بنزین در شهر ساحلی of درگرفت
[ترجمه گوگل]همچنین در این ماه، شورش در یک ایستگاه بنزین در شهر ساحلی نینبو فوران کرد
11. They kept on until they came to a petrol station.
[ترجمه ترگمان]آن ها تا زمانی که به پمپ بنزین رسیدند ادامه دادند
[ترجمه گوگل]آنها تا زمانی که به ایستگاه بنزین رسیدند، ادامه دادند
12. A customer at a German petrol station has been caught drinking from one of the pumps.
[ترجمه ترگمان]یک مشتری در یک پمپ بنزین در حال نوشیدن از یکی از پمپ های بنزین است
[ترجمه گوگل]یک مشتری در یک ایستگاه پمپ بنزین از یکی از پمپ ها نوشیدنی گرفته شده است
13. He committed three petrol station robberies in two days.
[ترجمه ترگمان]او در عرض دو روز سه مورد سرقت از پمپ بنزین را مرتکب شد
[ترجمه گوگل]او در دو روز سه مرتبه مرتکب سرقت بنزین شد
14. How many kilometers is it to the nearest petrol station?
[ترجمه ترگمان]چند کیلومتر به نزدیک ترین ایستگاه بنزین وصل است؟
[ترجمه گوگل]چند کیلومتر این است که به نزدیکترین ایستگاه بنزین؟