کلمه جو
صفحه اصلی

litmus test


(مجازی - هر آزمایشی که منوط به چگونگی یک عامل است) آزمون نمایانگر، آزمون نهادنما، (شیمی) آزمون تورنسل، آزمون نهادنما a litmus test for election candidates آزمون نهاد نمای نامزدهای انتخاباتی

انگلیسی به فارسی

(شیمی) آزمون تورنسل


(مجازی - هر آزمایشی که منوط به چگونگی یک عامل است) آزمون نمایانگر، آزمون نهادنما


تست لیتموس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a procedure in which litmus paper is dipped into a solution to determine whether it is an acid or a base.

(2) تعریف: any test in which a single indicator determines the finding or decision.

- That state's primary election was the litmus test of his campaign.
[ترجمه ترگمان] انتخابات اولیه این ایالت، آزمایش litmus کمپین وی بود
[ترجمه گوگل] انتخابات اصلی این دولت، آزمون لکومت کمپاین او بود

• use of litmus paper to test the alkalinity or acidity of a solution (chemistry); test in which one particular event or quality serves as the decisive factor (figurative)
a litmus test of something is a simple and effective way of proving it or measuring it.

مترادف و متضاد

test with single indicator


Synonyms: acid test, base test


جملات نمونه

1. The success of wind power represents a litmus test for renewable energy.
[ترجمه شفیعی] موفقیت نیروگاه بادی یک ارزیابی تعیین کننده برای انرژی های تجدید پذیر است
[ترجمه ترگمان]موفقیت نیروی باد نشان دهنده یک آزمایش قطعی برای انرژی های تجدیدپذیر است
[ترجمه گوگل]موفقیت نیروی باد نشان دهنده یک آزمایش لاکتوم برای انرژی های تجدید پذیر است

2. The outcome will be seen as a litmus test of government concern for conservation issues.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه به عنوان یک آزمایش آرام از نگرانی های دولت برای مسائل حفاظت از محیط زیست دیده خواهد شد
[ترجمه گوگل]نتیجه به عنوان یک آزمایش لاکتوم نگرانی دولت در مورد مسائل مربوط به حفاظت دیده می شود

3. The mayoral election is regarded as the litmus test for the integrity of the electoral process.
[ترجمه ترگمان]انتخابات شهرداری به عنوان آزمونی برای انسجام روند انتخابات در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]انتخاب شهردارها به عنوان تست لقمانه برای یکپارچگی روند انتخابات محسوب می شود

4. He instituted a stringent litmus test on doctrinal matters.
[ترجمه ترگمان]او یک آزمایش سخت برای مسائل دینی وضع کرد
[ترجمه گوگل]او تست لاکتمهای سختگیرانه را درمورد آموزههای مذهبی تدوین کرد

5. Comparison is the only true litmus test of objectivity.
[ترجمه ترگمان]مقایسه تنها نمونه ای واقعی از بی طرفی واقعی است
[ترجمه گوگل]مقایسه تنها آزمون واقعی لاکتوم عینی است

6. The case of travellers is something of a litmus test. Which way is implementation of the Children Act going?
[ترجمه ترگمان]پرونده مسافران، چیزی از آزمایش litmus است کدام راه اجرای قانون کودکان است؟
[ترجمه گوگل]مورد مسافران چیزی از یک آزمایش لاکتوم است کدام راه اجرای قانون کودکان است؟

7. The case of travellers is something of a litmus test.
[ترجمه ترگمان]پرونده مسافران، چیزی از آزمایش litmus است
[ترجمه گوگل]مورد مسافران چیزی از یک آزمایش لاکتوم است

8. What clearer laboratory or litmus test could there be to show that our methods are genuinely additional?
[ترجمه ترگمان]چه آزمایش clearer یا litmus می تواند نشان دهد که روش های ما واقعا اضافی هستند؟
[ترجمه گوگل]آزمایش آزمایشی و یا آزمایش لیکومتری بهتر میتواند نشان دهد که روشهای ما واقعا بیشتر است؟

9. Forbes, meanwhile, has made winning Arizona his litmus test for capturing the nomination.
[ترجمه ترگمان]در همان حال، او در حال برنده شدن برای کسب کاندید شدن در ایالت آریزونا است
[ترجمه گوگل]فوربز، در عین حال، تسلیم لیکرت آریزونا برای گرفتن نامزد شده است

10. Personal loyalty seems to be the litmus test for the mayor's new appointees.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که وفاداری شخصی، آزمایش litmus برای گماشتگان جدید شهردار است
[ترجمه گوگل]وفاداری شخصی به نظر می رسد تست لاکتوم برای اعضای جدید شهردار است

11. Indeed, Zimbabwe has become a litmus test of that boast.
[ترجمه ترگمان]در واقع، زیمباوه یک تست قطعی برای این فخر فروشی شده است
[ترجمه گوگل]در واقع، زیمبابوه تبدیل به یک آزمایش لاکتوم از آن افتخار است

12. The degree of internal stability is the litmus test of nation's credit-worthiness .
[ترجمه ترگمان]میزان ثبات داخلی، آزمونی برای اعتبار ملی است
[ترجمه گوگل]درجه ثبات درونی، تست لاکتوم اعتبار ارزشمند کشور است

13. Your records a litmus test of your seriousness a trader.
[ترجمه ترگمان] تو records رو به عنوان یه تاجر از دست دادی
[ترجمه گوگل]سوابق شما یک آزمایش لاکتوم برای جدی بودن یک معامله گر است

14. Her litmus test for good breeding is whether you split infinitives.
[ترجمه ترگمان]آزمایش litmus برای تولید خوب این است که آیا شما infinitives را از هم جدا می کنید
[ترجمه گوگل]آزمایش لاکتوماتش برای پرورش خوب این است که آیا شما تقسیم غیرمستقیم

15. The attitude to protection is a litmus test of economic philosophy.
[ترجمه ترگمان]نگرش نسبت به حفاظت، یک آزمایش قطعی از فلسفه اقتصادی است
[ترجمه گوگل]نگرش نسبت به حفاظت، آزمون آزمایشی فلسفه اقتصادی است

a litmus test for election candidates

آزمون نهادنمای نامزدهای انتخاباتی


پیشنهاد کاربران

سنگ محک


کلمات دیگر: