کلمه جو
صفحه اصلی

mekong


رود مکونگ (که از تبت سرچشمه گرفته و از چین و هندوچین می گذرد و به دریای جنوب چین می ریزد)

انگلیسی به فارسی

رود مکونگ (که از تبت سرچشمه گرفته و از چین و هندوچین میگذرد و به دریای جنوب چین میریزد)


مکونگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a major river originating in China and flowing southeast through Myanmar, Laos, Thailand, Cambodia, and Vietnam.

• river which originates in southwest china and empties into the south china sea

جملات نمونه

1. We ate mushroom until we came to the Mekong.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که به the رفتیم، قارچ خوردیم
[ترجمه گوگل]ما قارچ خوردیم تا ما به مکونگ برسیم

2. When we got in the Mekong, soldiers were walking on the road and they saw us.
[ترجمه ترگمان]وقتی در the بودیم، سربازها در جاده راه می رفتند و ما را دیدند
[ترجمه گوگل]وقتی که ما در مکونگ بودیم، سربازان در جاده راه می رفتند و ما را دیدند

3. Less than 100 Mekong vehicles have been sold overseas, Mr Tatebe says.
[ترجمه ترگمان]آقای Tatebe می گوید، کم تر از ۱۰۰ خودرو مکونگ در خارج از کشور به فروش رفته است
[ترجمه گوگل]آقای تتبع می گوید: کمتر از 100 خودرو مکونگ در خارج از کشور فروخته می شود

4. Throughout the Mekong delta, local officials who disdained Tu Duc nevertheless quit the provincial administration rather than submit to alien rule.
[ترجمه ترگمان]در سراسر دلتای مکونگ، مقامات محلی که دوک Tu را تحقیر می کردند به جای تسلیم شدن به حکومت بیگانگان، از دولت استانی استعفا دادند
[ترجمه گوگل]در طول دلتای مکونگ، مقامات محلی که توو دوک را تحقیر کردند، با این حال، به جای آنکه به حکومت بیگانه منتقل شوند، دولت استانی را ترک کردند

5. March 30 to 3 the Greater Mekong sub-regional economic cooperation will be the third meeting of the leaders held in the Laotian capital of Vientiane.
[ترجمه ترگمان]۳۰ مارس تا ۳ مارس، هم کاری اقتصادی منطقه Mekong، سومین جلسه رهبران برگزار شده در پایتخت Laotian of خواهد بود
[ترجمه گوگل]سوم مارس، سومین نشست رهبران برگزار شده در پایتخت لائوسای وینتیان، همکاری اقتصادی فرامنطقه ای در مکونگ بزرگ خواهد بود

6. After it leaves China and the altitude the Mekong becomes wide, brown and warm.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که چین را ترک می کند و در ارتفاع مکونگ، مکونگ تبدیل به پهن، قهوه ای و گرم می شود
[ترجمه گوگل]پس از چین و ارتفاع، مکونگ گسترده، قهوه ای و گرم می شود

7. Cooperation for the development of the Mekong River valley is about to unfold.
[ترجمه ترگمان]هم کاری برای توسعه دره مکونگ در حال آشکار شدن است
[ترجمه گوگل]همکاری برای توسعه دره رودخانه مکونگ در حال گسترش است

8. Gazetteer Asia: Chao Phraya, Mekong and Mae Khlong basins, Malay Peninsula and Indonesia.
[ترجمه ترگمان]gazetteer آسیا: چائو Phraya، Mekong و Mae Khlong، شبه جزیره مالایا و اندونزی
[ترجمه گوگل]Gazetteer Asia: Chao Phraya، Mekong و حوضه Mae Khlong، شبه جزیره مالایا و اندونزی

9. Among them is the Mekong giant catfish, which is the size of a bull shark, and the Mekong stingray, which can weigh up to 600kg.
[ترجمه ترگمان]در میان آن ها، گربه ماهی بزرگ مکونگ، که اندازه یک گاو نر، و the مکونگ، که می تواند تا ۶۰۰ کیلوگرم وزن داشته باشد، در میان آن ها قرار دارد
[ترجمه گوگل]در میان آنها، گربه غول پیکر مکونگ، که اندازه یک کوسه گاو است، و ماهیگیران مکونگ که می تواند تا 600 کیلوگرم وزن داشته باشد

10. It was at the Mekong, just north of Stung Treng, that I set out to see the Irrawaddy river dolphins, some of the last remaining on the planet.
[ترجمه ترگمان]در مکونگ، درست در شمال of Treng، قرار داشت که من برای دیدن دلفین رودخانه Irrawaddy که برخی از آخرین بازمانده این سیاره بودند عازم شدم
[ترجمه گوگل]این در مکونگ، واقع در شمال Stung Treng بود، که من برای دیدن دلفین های رودخانه ایراوندی، برخی از آخرین باقی مانده در این سیاره بود

11. Less than one-sixth of the total Mekong catchment is in China, but that upstream flow is crucial to neighbours during the dry season.
[ترجمه ترگمان]کم تر از یک ششم کل حوضه آبریز مکونگ در چین است، اما جریان بالادست برای همسایگان در طول فصل خشک اهمیت بسیاری دارد
[ترجمه گوگل]کمتر از یک ششم از کل حوضه مکونگ در چین است، اما این جریان جریان بالادست در طول فصل خشک همسایگان بسیار مهم است

12. The novenIn northern Thailand, the wide Mekong River is known as motherMother River.
[ترجمه ترگمان]رودخانه مکونگ در شمال تایلند به نام رودخانه motherMother شناخته می شود
[ترجمه گوگل]novenIn شمال تایلند، رودخانه مکونگ گسترده به عنوان motherMother رودخانه شناخته شده است

13. Paddy rice distributings in red river delta, mekong delta reaches coastal plain.
[ترجمه ترگمان]پدی rice در رودخانه سرخ، دلتا، دلتا، به جلگه ساحلی رسیدیم
[ترجمه گوگل]توزیع برنج پودایی در دلتا قرمز رود، دلتای مکونگ به دشت ساحلی می رسد

14. The Mekong, is a river blessed with breathtaking natural beauty.
[ترجمه ترگمان]رودخانه مکونگ، رودخانه ای است که از زیبایی طبیعی و breathtaking برخوردار است
[ترجمه گوگل]مکونگ، یک رودخانه پر از زیبایی طبیعی نفس است

15. Furthermore, dwindling water flows along the Mekong in Southeast Asia as well as on the Brahmaputra in eastern India and Bangladesh could produce a sharp international backlash.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آب رو به کاهش در امتداد مکونگ در جنوب شرقی آسیا و همچنین در شمال هند و بنگلادش جریان دارد و می تواند یک واکنش شدید بین المللی را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، جریان آب در حال جریان در امتداد مکونگ در آسیای جنوب شرقی و همچنین در Brahmaputra در شرق هندوستان و بنگلادش می تواند واکنش شدید بین المللی ایجاد کند


کلمات دیگر: