کلمه جو
صفحه اصلی

hindquarters

انگلیسی به فارسی

چرک عقبی


انگلیسی به انگلیسی

• rear section of an animal
the hindquarters of an animal with four legs are the back part of it, including its two back legs.
rear part of an animal, hind pair of legs of a four-legged animal

جملات نمونه

1. In a trot the forequarters and hindquarters are mutually co-ordinated while the back remains level, firm and relatively motionless.
[ترجمه ترگمان]در حالیکه قسمت عقب، ثابت، محکم و نسبتا بی حرکت باقی می ماند، the و نیم تنه عقبی دو طرف یکدیگر را هماهنگ می کنند
[ترجمه گوگل]در یک ریزه، پیشانی و قسمت عقبی دو طرف هماهنگ هستند در حالی که پشت باقی مانده است، ثابت و نسبتا بی حرکت است

2. Both animals had huge shrapnel wounds on their hindquarters.
[ترجمه ترگمان]هر دو حیوان زخم های بزرگی روی دو بدن خود داشتند
[ترجمه گوگل]هر دو حیوانات زخم های عظیم در قسمت عقب خود داشتند

3. Instead of scraping away at its hindquarters it can now kill the rabbit.
[ترجمه ترگمان]به جای آن که به جای آن که hindquarters را بگیرد، حالا می تواند خرگوش را بکشد
[ترجمه گوگل]به جای عقب رفتن در قسمت عقب آن، اکنون می توانید خرگوش را بکشید

4. The Rat's eyes had grown redder, and its hindquarters were bunching.
[ترجمه ترگمان]چشم های رت قرمزتر شده بود و باسن دو hindquarters جای گرفته بود
[ترجمه گوگل]چشم های موش قرمز تر شده بود و قسمت عقبی آن دسته بندی شده بود

5. He punched one of them in the hindquarters; it moved a pace and grazed on.
[ترجمه ترگمان]او یکی از آن ها را با مشت به دو قسمت عقب ضربه زد؛ حرکت کرد و به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او یکی از آنها را در بخش عقب مگس کرد؛ آن را به سرعت حرکت کرد و برداشت

6. Gentle pressure over the hindquarters as shown may first be necessary to evoke the required response.
[ترجمه ترگمان]فشار ملایم بر روی نیم تنه عقبی باید برای اولین بار لازم باشد تا پاسخ مورد نیاز را برانگیزد
[ترجمه گوگل]فشار لازم بر روی قسمت عقبی، همانطور که نشان داده شده، برای اولین بار ممکن است ضروری باشد تا پاسخ مورد نیاز را فرا بگیرد

7. Angulation of the hindquarters is in balance with the forequarters; the angle at the hock is relatively sharp, although the Belgian Malinois should not have extreme angulation.
[ترجمه ترگمان]Angulation دو شقه کننده در تعادل با the است؛ زاویه ای که در این کار وجود دارد نسبتا شارپ است، اگرچه Malinois بلژیکی نباید angulation افراطی داشته باشد
[ترجمه گوگل]زاویه عضله عقب با تعادل جلو و عقب است زاویه در تسمه نسبتا تیز است، گرچه Malinois بلژیک نباید دارای زاویه افقی باشد

8. Hindquarters When standing and viewed from the rear, the hind legs are moderately spaced and parallel.
[ترجمه ترگمان]پاها به هنگام ایستادن و نگاه کردن از پشت، پاهای عقبی به طور متوسط فاصله و موازی هستند
[ترجمه گوگل]پایه عقب هنگام ایستادن و مشاهده از عقب، پای عقبی نسبتا فاصله و موازی است

9. Excess protein explains the huge hindquarters - but not the odd inheritance pattern.
[ترجمه ترگمان]پروتئین افراطی نیم تنه عقبی را توضیح می دهد - اما الگوی وراثت عجیب نیست
[ترجمه گوگل]پروتئین بیش از حد توضیح می دهد که قسمت عقبی بزرگ - اما الگوی توارث عجیب و غریب نیست

10. Hindquarters should be wide and powerful with broad, well developed thighs.
[ترجمه ترگمان]hindquarters باید عریض و قدرتمند با ران پهن و توسعه یافته باشد
[ترجمه گوگل]پشت بام ها باید با ران های وسیع و پیشرفته گسترده و قدرتمند باشد

11. Angulation of hindquarters should be in balance with forequarters.
[ترجمه ترگمان]شقه کردن نیم تنه عقبی باید در توازن با forequarters باشد
[ترجمه گوگل]زاویه مقاطع عقب باید با تعادل جلو و عقب باشد

12. Hindquarters When standing and viewed from the rear, the hind are moderately spaced and parallel.
[ترجمه ترگمان]در هنگام ایستادن و نگاه کردن از پشت، پشت به طور متوسط دارای فاصله و موازی است
[ترجمه گوگل]پایه عقبی هنگام ایستادن و دید از عقب، عقب نسبتا فاصله و موازی است

13. Perform a turn on the hindquarters to the right, causing your horse to pivot on his right hind leg.
[ترجمه ترگمان]a را به سمت راست هدایت کنید و باعث می شود که اسب شما روی پای راست خود محور شود
[ترجمه گوگل]چرخش عقبی را به سمت راست بچرخانید و باعث می شود اسب شما به سمت راست عقب حرکت کند

14. For three months he dragged his injured hindquarters by clawing the earth with his front paws.
[ترجمه ترگمان]سه ماه پس از سه ماه، با پنجه his خود را با پنجه پا روی زمین چنگ زد
[ترجمه گوگل]برای سه ماه او را به عقب زخمی کرد و با چنگ زدن به زمین با چنگال های جلو خود را کشید

15. The hindquarters are of medium bone, angulated with muscular thighs and spaced moderately wide.
[ترجمه ترگمان]نیم تنه عقبی شامل استخوان متوسط، angulated با ران عضلانی و فاصله نسبتا پهن است
[ترجمه گوگل]قسمت عقبی از استخوان متوسط ​​است، با ران عضلانی زاویه دارد و در فاصله نسبتا وسیع قرار دارد

پیشنهاد کاربران

قسمت عقبی بدن حیوانات مثل سگ و اسب و. . . که شامل دو پای عقب می شود.


کلمات دیگر: