کاردنان بری
bread knife
کاردنان بری
انگلیسی به فارسی
چاقوی نان
انگلیسی به انگلیسی
• knife for slicing bread that has a wavy or saw-like blade
جملات نمونه
1. Bread knives should have a serrated edge.
[ترجمه ترگمان]چاقوی نان باید لبه دندانه دار داشته باشد
[ترجمه گوگل]چاقوهای نان باید یک لبه دندانه دار داشته باشند
[ترجمه گوگل]چاقوهای نان باید یک لبه دندانه دار داشته باشند
2. The old man had obviously taken a bread knife to it and hacked the foot off.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد ظاهرا کاردی به آن زده بود و پایش را از هم جدا کرده بود
[ترجمه گوگل]مرد پیرمرد به وضوح یک چاقوی نان را گرفته بود و پا را برداشت
[ترجمه گوگل]مرد پیرمرد به وضوح یک چاقوی نان را گرفته بود و پا را برداشت
3. She put down the bread knife and rested her hands on the table.
[ترجمه ترگمان]چاقو را کنار گذاشت و دست هایش را روی میز گذاشت
[ترجمه گوگل]او چاقوی نان را گذاشت و دستانش را روی میز گذاشت
[ترجمه گوگل]او چاقوی نان را گذاشت و دستانش را روی میز گذاشت
4. It looked like an ordinary kitchen bread knife.
[ترجمه ترگمان]شبیه یک چاقوی آشپزخانه معمولی بود
[ترجمه گوگل]شبیه یک چاقوی نان معمولی آشپزخانه بود
[ترجمه گوگل]شبیه یک چاقوی نان معمولی آشپزخانه بود
5. Officers had found a large bread knife on the rubbish tip.
[ترجمه ترگمان]پلیس یک چاقوی بزرگی را روی نوک rubbish پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]افسران یک چاقوی نان بزرگ بر روی نوک زباله پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]افسران یک چاقوی نان بزرگ بر روی نوک زباله پیدا کرده اند
6. The bread knife should be dipped in boiling water before cutting the butter.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه کره را ببریم، چاقوی نان در آب جوش امده است
[ترجمه گوگل]قبل از بریدن کره، باید چاقوی نان را در آب جوش فرو بریزید
[ترجمه گوگل]قبل از بریدن کره، باید چاقوی نان را در آب جوش فرو بریزید
7. In the consumption of bread is not bread knife to cut, but tore a piece of bread by hand, and then into the mouth.
[ترجمه ترگمان]در مصرف نان، نان بیات نیست، بلکه تکه ای نان را با دست جدا می کند و سپس به دهان می گذارد
[ترجمه گوگل]در مصرف نان، چاقوی نان نیست که برش بیاورد، اما یک قطعه نان را با دست، و سپس به دهان قطع می کند
[ترجمه گوگل]در مصرف نان، چاقوی نان نیست که برش بیاورد، اما یک قطعه نان را با دست، و سپس به دهان قطع می کند
8. The long serrated knife is often called a bread knife because it is particularly good for slicing breads that require a back and forth sawing motion.
[ترجمه ترگمان]چاقوی دندانه دار بلند اغلب یک چاقوی نان نامیده می شود، چون به ویژه برای برش دار مفید است که نیاز به حرکت اره و اره را دارد
[ترجمه گوگل]چاقو دندانپزشکی غالبا 'چاقوی نان' نامیده می شود، زیرا برای نانهایی که نیازی به چرخش پشت و عقب دارند، بسیار مناسب است
[ترجمه گوگل]چاقو دندانپزشکی غالبا 'چاقوی نان' نامیده می شود، زیرا برای نانهایی که نیازی به چرخش پشت و عقب دارند، بسیار مناسب است
9. Do they each have a bread knife, butter knife, fork, salad fork, spoon and soup spoon?
[ترجمه ترگمان]آیا هر کدام یک چاقوی نان و کارد و چنگال و چنگال و قاشق و قاشق و چنگال دارند؟
[ترجمه گوگل]آیا هر یک از آنها یک چاقوی نان، چاقوی کره، چنگال، چنگال سالاد، قاشق و قاشق سوپ دارند؟
[ترجمه گوگل]آیا هر یک از آنها یک چاقوی نان، چاقوی کره، چنگال، چنگال سالاد، قاشق و قاشق سوپ دارند؟
10. Laing used a Stanley knife, a hacksaw blade and possibly a bread knife for his task, he alleged.
[ترجمه ترگمان]او مدعی شد که Laing از چاقو استنلی، یک تیغه hacksaw و احتمالا یک چاقوی نان برای کارش استفاده کرده است
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که لاینگ از یک چاقوی استنلی، یک تیغه برنج و احتمالا یک چاقوی نان برای وظیفه خود استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که لاینگ از یک چاقوی استنلی، یک تیغه برنج و احتمالا یک چاقوی نان برای وظیفه خود استفاده کرد
11. An enraged German father who disapproved of his daughter's relationship with an older man went to her boyfriend's home and castrated him with a bread knife, the Telegraph reported.
[ترجمه ترگمان]یک پدر آلمانی خشمگین که از رابطه دخترش با یک مرد مسن مخالف بود، به خانه دوست پسرش رفت و او را با چاقو آخته کرد، تلگراف گزارش داد
[ترجمه گوگل]تلگراف گزارش داد که یک پدر آلمان خشمگین که از رابطه دخترش با یک مرد مسن تر ناراحت شد به خانه دوست پسرش رفته و با یک چاقوی نان چسبیده است
[ترجمه گوگل]تلگراف گزارش داد که یک پدر آلمان خشمگین که از رابطه دخترش با یک مرد مسن تر ناراحت شد به خانه دوست پسرش رفته و با یک چاقوی نان چسبیده است
12. The water in our kettle can scald us, the bread knife can catch our finger, the electricity in the toaster can send us flying.
[ترجمه ترگمان]آب موجود در کتری ما می تواند ما را آلوده کند، چاقوی نان می تواند انگشت ما را بگیرد، برق در تستر می تواند ما را به پرواز بفرستد
[ترجمه گوگل]آب در کتری ما می تواند ما را خرد کند، چاقوی نان می تواند انگشت خود را بگیرد، برق در توستر می تواند به ما پرواز پرواز
[ترجمه گوگل]آب در کتری ما می تواند ما را خرد کند، چاقوی نان می تواند انگشت خود را بگیرد، برق در توستر می تواند به ما پرواز پرواز
کلمات دیگر: