(فرانسه) مشروب فروشی که در آن خوراک های ساده هم داده می شود
brasserie
(فرانسه) مشروب فروشی که در آن خوراک های ساده هم داده می شود
انگلیسی به فارسی
(فرانسه) مشروبفروشی که در آن خوراکهای ساده هم داده میشود
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: an informal restaurant that serves beer as well as food.
- We looked forward to the hearty stew served at our favorite brasserie.
[ترجمه ترگمان] ما منتظر بودیم که سوپ ته دل از غذای مورد علاقه مون استفاده کنیم
[ترجمه گوگل] ما منتظر خدمت دلپذیر خدمتکار در رستوران ما بودیم
[ترجمه گوگل] ما منتظر خدمت دلپذیر خدمتکار در رستوران ما بودیم
• beer-saloon, bar, tavern, pub
جملات نمونه
1. Downstairs was the brasserie where a palm-court orchestra would play selections from the shows of the day.
[ترجمه ترگمان]طبقه پایین the بود که در آن یک ارکستر کف دست از نمایش های روز انتخاب می شد
[ترجمه گوگل]در طبقه پایین یک رستوران بود که در آن یک ارکستر Palm-court بازی های انتخابی را از نمایشگاه های روز انجام می داد
[ترجمه گوگل]در طبقه پایین یک رستوران بود که در آن یک ارکستر Palm-court بازی های انتخابی را از نمایشگاه های روز انجام می داد
2. He took her down to the brasserie, sat with her at a corner table away from the main body of the room.
[ترجمه ترگمان]او را به خانه brasserie برد و کنار او در گوشه ای از اتاق اصلی اتاق نشسته بود
[ترجمه گوگل]او او را به رستوران برده بود، در کنار میز کنار گوشه ای از اتاق اصلی نشسته بود
[ترجمه گوگل]او او را به رستوران برده بود، در کنار میز کنار گوشه ای از اتاق اصلی نشسته بود
3. Another one was drawing up outside the brasserie in a beautiful old red Holden with white-wall tyres.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از آن ها در حال نقاشی کشیدن در بیرون the در یکی از Holden قرمز قدیمی با لاستیک های دیوار سفید بود
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از آن، خارج از رستوران بود که در هالند قرمز زیبا با تایرهای سفید رنگ طراحی شده بود
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از آن، خارج از رستوران بود که در هالند قرمز زیبا با تایرهای سفید رنگ طراحی شده بود
4. Mustard's role in a bistro or brasserie is varied.
[ترجمه ترگمان]نقش s در یک رستوران زیرزمینی یا brasserie متفاوت است
[ترجمه گوگل]نقش خردل در یک رستوران دو نفره یا یک رستوران متفاوت است
[ترجمه گوگل]نقش خردل در یک رستوران دو نفره یا یک رستوران متفاوت است
5. Saint - Germain French Restaurant is a vibrant brasserie and bar at 1 st floor of Colorful Days Hotel.
[ترجمه ترگمان]رستوران سنت ژرمن فرانسوی یک رستوران و بار پر جنب و جوش در طبقه اول هتل روزه ای رنگین است
[ترجمه گوگل]رستوران فرانسه Saint-Germain یک کافه و رستوران پرطرفدار در طبقه اول هتل Colorful Days است
[ترجمه گوگل]رستوران فرانسه Saint-Germain یک کافه و رستوران پرطرفدار در طبقه اول هتل Colorful Days است
6. A delicious bistro and brasserie wine with loads of peppery black cherry and blackcurrant fruit, the wine is expressive, soulful, and just delicious.
[ترجمه ترگمان]یک رستوران bistro خوش مزه و شراب brasserie با باره ای تند و تند و تند و تند، شراب expressive و soulful و خوش مزه است
[ترجمه گوگل]یک شراب ناهار خوری و نوشیدنی خوشمزه با بارهای گیلاس سیاه و مشروب سیاه و سفید، شراب بیان، احساساتی و فقط خوشمزه است
[ترجمه گوگل]یک شراب ناهار خوری و نوشیدنی خوشمزه با بارهای گیلاس سیاه و مشروب سیاه و سفید، شراب بیان، احساساتی و فقط خوشمزه است
7. The main restaurant is a signature brasserie of Keith Floyd (who sadly passed away) offering sumptuous but pricey gourmet type cuisine.
[ترجمه ترگمان]رستوران اصلی، امضای کیت فلوید (که متاسفانه از آنجا گذشت)غذاهای خوش مزه ولی گران قیمت را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]رستوران اصلی، کیت فلوید (که متاسفانه از بین رفته است)، یک غذای پرطرفدار اما گرانقیمت است
[ترجمه گوگل]رستوران اصلی، کیت فلوید (که متاسفانه از بین رفته است)، یک غذای پرطرفدار اما گرانقیمت است
8. In the daytime the brasserie is a great place to have a drink or sit out on the partially heated terrace and enjoy the outside air.
[ترجمه ترگمان]در طول روز، brasserie مکان خوبی برای نوشیدن یا نشستن بر روی تراس تا اندازه ای داغ و لذت بردن از هوای بیرون است
[ترجمه گوگل]در روز، رستوران برنج یک مکان عالی برای نوشیدن یا نشستن در تراس گرم و گرم است و لذت بردن از خارج از هوا است
[ترجمه گوگل]در روز، رستوران برنج یک مکان عالی برای نوشیدن یا نشستن در تراس گرم و گرم است و لذت بردن از خارج از هوا است
9. Gary, head chef at Manchester Airport's Lancaster Brasserie, said: "Some people might think my hobby is sad, but it gives me great pleasure. "
[ترجمه ترگمان]گری، سرآشپز سر در فرودگاه منچستر یونایتد گفت: \" برخی مردم ممکن است فکر کنند که سرگرمی من غم انگیز است، اما باعث خوشحالی من می شود \"
[ترجمه گوگل]گری، آشپز سر در Lancaster Brasserie فرودگاه منچستر، گفت: 'برخی افراد ممکن است فکر کنند سرگرمی من غم انگیز است، اما به من لذت زیادی می بخشد '
[ترجمه گوگل]گری، آشپز سر در Lancaster Brasserie فرودگاه منچستر، گفت: 'برخی افراد ممکن است فکر کنند سرگرمی من غم انگیز است، اما به من لذت زیادی می بخشد '
10. This 100-seat brasserie serves excellent modern British food in a relaxed, informal contemporary arty atmosphere with light wooden floorings, a range of soft furnishings and warm colors.
[ترجمه ترگمان]این جایگاه ۱۰۰ نفره، غذای عالی مدرن بریتانیا را در فضایی آرام، غیر رسمی و غیر رسمی با floorings چوبی سبک، طیف وسیعی از اثاثیه نرم و رنگ های گرم خدمت می کند
[ترجمه گوگل]این رستوران 100 ساله، غذاهای مدرن بریتانیا را در فضای آرمانی معاصر آرام و غیررسمی با نرده های چوبی سبک، محدوده ای از مبلمان نرم و رنگ های گرم ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این رستوران 100 ساله، غذاهای مدرن بریتانیا را در فضای آرمانی معاصر آرام و غیررسمی با نرده های چوبی سبک، محدوده ای از مبلمان نرم و رنگ های گرم ارائه می دهد
11. Even though he was gagged, Mr Glenn managed to dial 999 and the call was traced by police back to the brasserie.
[ترجمه ترگمان]هر چند که دهانش بسته بود، آقای گلن توانست ۹۹۹ را بگیرد و تماس را با پلیس تا the ردیابی کرد
[ترجمه گوگل]با وجودی که او به دام افتاده بود، آقای گلن موفق به شماره گیری 999 شد و تماس تلفنی توسط پلیس به سوی رستوران برمیگردد
[ترجمه گوگل]با وجودی که او به دام افتاده بود، آقای گلن موفق به شماره گیری 999 شد و تماس تلفنی توسط پلیس به سوی رستوران برمیگردد
12. French top chef Jean-Francois Piege, left, poses in the kitchen of his brasserie, Le Thoumieux, in Paris, France on Feb. 2
[ترجمه ترگمان]در دوم فوریه، \"ژان فرانسوا Piege\" (Jean Thoumieux)، سرآشپز فرانسوی فرانسوی، در آشپزخانه \"brasserie\"، در پاریس، پاریس ژست می گیرد
[ترجمه گوگل]فرانسوی ترین سرآشپز Jean-Francois Piege، چپ، در فوریه 2 در آشپزخانه برزیل خود، لو Thoumieux، در پاریس، فرانسه
[ترجمه گوگل]فرانسوی ترین سرآشپز Jean-Francois Piege، چپ، در فوریه 2 در آشپزخانه برزیل خود، لو Thoumieux، در پاریس، فرانسه
13. For lunch or dinner, traditional French cuisine is served in the Millennium's brasserie or on the terrace.
[ترجمه ترگمان]برای نهار یا شام، غذاهای سنتی فرانسوی در brasserie هزاره یا در ایوان به خدمت گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]برای ناهار و شام، غذاهای سنتی فرانسه در سالن غذای هزاره یا در تراس خدمت می کنند
[ترجمه گوگل]برای ناهار و شام، غذاهای سنتی فرانسه در سالن غذای هزاره یا در تراس خدمت می کنند
14. If you want to have a try, you can come to Brasserie Flo Beijing.
[ترجمه ترگمان]اگر بخواهید امتحان کنید می توانید به \"فلو\" پکن مراجعه کنید
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید امتحان کنید می توانید به Brasserie Flo Beijing برید
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید امتحان کنید می توانید به Brasserie Flo Beijing برید
کلمات دیگر: