پارک موتوری، خودروگاه، (ارتش) آمادگاه خودروها، (به ویژه ارتش) خودروگاه، مرکز خودروها (برای استفاده افسران و غیره)، گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
motor pool
پارک موتوری، خودروگاه، (ارتش) آمادگاه خودروها، (به ویژه ارتش) خودروگاه، مرکز خودروها (برای استفاده افسران و غیره)، گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
انگلیسی به فارسی
گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
انگلیسی به انگلیسی
• group of vehicles controlled by a single agency (as military unit or governmental agency) and dispatched for use as needed
جملات نمونه
1. As head of the Fort Baxter motor pool, Bilko runs all the fun and games on the base.
[ترجمه ترگمان]به عنوان رئیس استخر موتور باکستر، Bilko تمام بازی ها و بازی ها را بر روی پایه انجام می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان رئیس صندلی موتور فورت باکستر، Bilko اجرا می شود تمام سرگرم کننده و بازی در پایه
[ترجمه گوگل]به عنوان رئیس صندلی موتور فورت باکستر، Bilko اجرا می شود تمام سرگرم کننده و بازی در پایه
2. We stayed with our chargers, in the motor pool.
[ترجمه ترگمان]ما با chargers در استخر موتوری اقامت داشتیم
[ترجمه گوگل]ما با شارژرهای ما در استخر موتور ماندیم
[ترجمه گوگل]ما با شارژرهای ما در استخر موتور ماندیم
3. Adds a motor pool symbol to your workflow flowchart.
[ترجمه ترگمان]یک نماد استخر موتوری را به نمودار جریان کار خود تبدیل کنید
[ترجمه گوگل]یک نماد استخر موتور را به فلوچارت گردش کار اضافه می کند
[ترجمه گوگل]یک نماد استخر موتور را به فلوچارت گردش کار اضافه می کند
4. He served in a motor pool in the invasion of Italy, repairing jeeps and tanks.
[ترجمه ترگمان]او در یک استخر موتوری در هجوم ایتالیا، تعمیر jeeps و تانک خدمت کرد
[ترجمه گوگل]او در استخر موتور در حمله به ایتالیا، تعمیر جیپ و تانک خدمت کرده است
[ترجمه گوگل]او در استخر موتور در حمله به ایتالیا، تعمیر جیپ و تانک خدمت کرده است
5. Likewise the proposed Motor Pool Improvement, on account of a shard of Colonial crockery.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، بهبود پول موتور پیشنهادی، بر روی تکه ای از ظروف سفالی ساخته شد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، پیشنهادی برای بهبود استخر موتور، به دلیل انحصاری از ظروف استعماری
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، پیشنهادی برای بهبود استخر موتور، به دلیل انحصاری از ظروف استعماری
6. The rest of you men report to the Motor Pool for maintain.
[ترجمه ترگمان]بقیه شما به پول موتور برای نگهداری گزارش می دهند
[ترجمه گوگل]بقیه شما مردان را برای نگهداری به Motor Pool گزارش می دهند
[ترجمه گوگل]بقیه شما مردان را برای نگهداری به Motor Pool گزارش می دهند
7. When the Jeep was found the next day, parked in the Camp Holloway motor pool, it caused a stink.
[ترجمه ترگمان]وقتی جیپ در روز بعد پیدا شد، در استخر موتور هالووی پارک شد، و باعث ایجاد یک بوی بد شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که جیپ روز بعد یافت شد، در پارک موتور در کمپ هالووی پارک شده بود، باعث ایجاد صدمات شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که جیپ روز بعد یافت شد، در پارک موتور در کمپ هالووی پارک شده بود، باعث ایجاد صدمات شد
8. Whereas such circumstances, we studied a type of vehicle scheduling problem that single motor pool, multi-vehicles with time window in this paper.
[ترجمه ترگمان]در حالی که چنین شرایطی، ما یک نوع مشکل برنامه ریزی وسایل نقلیه را بررسی کردیم که یک استخر موتوری، چند خودرو با پنجره زمانی در این مقاله بود
[ترجمه گوگل]در حالی که چنین شرایطی، ما یک نوع مسائل مربوط به برنامه ریزی خودرو را که یک استخر موتور، چند وسیله نقلیه با پنجره زمان در این مقاله بود مطالعه کردیم
[ترجمه گوگل]در حالی که چنین شرایطی، ما یک نوع مسائل مربوط به برنامه ریزی خودرو را که یک استخر موتور، چند وسیله نقلیه با پنجره زمان در این مقاله بود مطالعه کردیم
9. Prosecutors say he was a willing participant in al Qaeda while his lawyers argue he was a member of a motor pool who needed the $200 monthly salary.
[ترجمه ترگمان]دادستان ها می گویند که او یکی از شرکت کنندگان در القاعده بوده است در حالیکه وکلای او مدعی هستند که او عضو یک استخر موتوری بوده است که به ۲۰۰ دلار حقوق ماهیانه نیاز دارد
[ترجمه گوگل]دادستان ها می گویند او مشارکت کننده در القاعده بود در حالی که وکلا او معتقد بودند که او عضو یک استخر موتور است که برای حقوق ماهیانه 200 دلار نیاز داشت
[ترجمه گوگل]دادستان ها می گویند او مشارکت کننده در القاعده بود در حالی که وکلا او معتقد بودند که او عضو یک استخر موتور است که برای حقوق ماهیانه 200 دلار نیاز داشت
10. She couldn't recall the number of his office phone in the motor pool but had his cell-phone number memorized.
[ترجمه ترگمان]تلفن دفترش را به خاطر آورد، اما شماره تلفنش را به خاطر حفظ کرده بود
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست شماره تلفن دفتر او را در استخر موتور، اما شماره تلفن همراه خود را حفظ کرده بود
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست شماره تلفن دفتر او را در استخر موتور، اما شماره تلفن همراه خود را حفظ کرده بود
11. It was a Saturday, when work stopped at midday and the store rooms and motor pool would be unmanned.
[ترجمه ترگمان]شنبه بود، زمانی که کار در وسط روز متوقف شد و اتاق های فروشگاهی و استخر موتوری بدون متصدی بود
[ترجمه گوگل]یک شنبه بود، زمانی که کار در ظهر متوقف شد و اتاق های فروشگاه و صندلی موتوری بدون سرنشین بود
[ترجمه گوگل]یک شنبه بود، زمانی که کار در ظهر متوقف شد و اتاق های فروشگاه و صندلی موتوری بدون سرنشین بود
پیشنهاد کاربران
motor pool ( علوم نظامی )
واژه مصوب: خودروگاه
تعریف: محل نگهداری شماری خودروِ سواری و کامیون و مانند آن در واحدِ ترابری یگان های نیروهای مسلح یا دولتی برای انجام مأموریت
واژه مصوب: خودروگاه
تعریف: محل نگهداری شماری خودروِ سواری و کامیون و مانند آن در واحدِ ترابری یگان های نیروهای مسلح یا دولتی برای انجام مأموریت
کلمات دیگر: