نان و نمک همدیگر را خوردن، خوردن، هم خوراک شدن، همسفره شدن
break bread
نان و نمک همدیگر را خوردن، خوردن، هم خوراک شدن، همسفره شدن
انگلیسی به فارسی
نان شکستن
انگلیسی به انگلیسی
• share a meal, sit at a table and eat a meal
جملات نمونه
1. I little thought that I should be breaking bread and pouring wine with you.
[ترجمه ترگمان]من کمی فکر کردم که باید نان را بشکنم و با تو شراب بریزم
[ترجمه گوگل]کمی فکر کردم که باید نان را نابود کنم و شراب را با شما بگذارم
[ترجمه گوگل]کمی فکر کردم که باید نان را نابود کنم و شراب را با شما بگذارم
2. I have broken bread with them.
[ترجمه ترگمان]من با آن ها نان شکسته ام
[ترجمه گوگل]من نان را با آنها نابود کردم
[ترجمه گوگل]من نان را با آنها نابود کردم
3. It is this insight that is recalled every time Christians have gathered together and broken bread and shred the cup.
[ترجمه ترگمان]این بینش است که هر بار مسیحیان در کنار هم جمع می شوند و نان را خرد می کنند و فنجان را خرد می کنند
[ترجمه گوگل]این بینش است که هر بار که مسیحیان با هم جمع شده و نان شکسته و فنجان را جمع کرده اند، یاد می شود
[ترجمه گوگل]این بینش است که هر بار که مسیحیان با هم جمع شده و نان شکسته و فنجان را جمع کرده اند، یاد می شود
4. As they broke bread it spurted and dripped blood, and their mirth was the rattle in a dying man's throat.
[ترجمه ترگمان]همچنان که نان می خوردند، خون می چکید و their در گلوی یک مرد محتضر به صدا در می آمد
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها نان را از بین بردند، خونریزی می کردند و خونریزی می کردند و رحمت آنها در گلو درگذشت
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها نان را از بین بردند، خونریزی می کردند و خونریزی می کردند و رحمت آنها در گلو درگذشت
5. When cold, break bread pieces into a plastic bag and crush with a rolling pin until fine.
[ترجمه ترگمان]وقتی سرد است، تکه های نان را در یک کیسه پلاستیکی خرد کنید و با یک سنجاق rolling خرد کنید تا خوب شود
[ترجمه گوگل]هنگام سرد، قطعات نان را به یک کیسه پلاستیکی بمالید و با یک نورد نورد به خوبی خرد کنید
[ترجمه گوگل]هنگام سرد، قطعات نان را به یک کیسه پلاستیکی بمالید و با یک نورد نورد به خوبی خرد کنید
6. It was his first offer to break bread with me.
[ترجمه ترگمان]اولین پیشنهاد او برای شکستن نان با من بود
[ترجمه گوگل]این اولین پیشنهادش بود که نان را با من بشوید
[ترجمه گوگل]این اولین پیشنهادش بود که نان را با من بشوید
7. We must go and break bread with them.
[ترجمه ترگمان]ما باید برویم و با آن ها نان بخوریم
[ترجمه گوگل]ما باید با آنها نان بخوریم
[ترجمه گوگل]ما باید با آنها نان بخوریم
8. The worshipers kneeled at the altar rail to break bread.
[ترجمه ترگمان]نمازگزاران بر روی نرده محراب زانو زدند تا نان را بشکنند
[ترجمه گوگل]عبادت کنندگان در راه آهن محراب زانو زدند تا نان را شکستنند
[ترجمه گوگل]عبادت کنندگان در راه آهن محراب زانو زدند تا نان را شکستنند
9. We might well ask ourselves as we break bread this morning: Where are our hearts?
[ترجمه ترگمان]امروز صبح که نان می خوریم، می توانیم از خودمان بپرسیم، دل های ما کجاست؟
[ترجمه گوگل]ما ممکن است به خوبی از خودمان بپرسیم که امروز صبح نان را نابود می کنیم کجا هستیم؟
[ترجمه گوگل]ما ممکن است به خوبی از خودمان بپرسیم که امروز صبح نان را نابود می کنیم کجا هستیم؟
10. The preacher asked him inside and insisted he break bread with his family.
[ترجمه ترگمان]کشیش از او خواست که با خانواده اش نان بخورد
[ترجمه گوگل]واعظ از او درون پرسید و اصرار داشت که با خانواده اش نان را نابود کند
[ترجمه گوگل]واعظ از او درون پرسید و اصرار داشت که با خانواده اش نان را نابود کند
11. We come to break bread and give thanks and seek guidance, but also to rededicate ourselves to the mission of love and service that lies at the heart of all humanity.
[ترجمه ترگمان]ما آمده ایم تا نان را بشکنیم و به شما کمک کنیم و راهنمایی را طلب کنیم، بلکه تعهد خود را نسبت به ماموریت عشق و خدمت که در قلب همه بشریت است تجدید نماییم
[ترجمه گوگل]ما آمده ایم تا نان را بشکنیم و از او شکرگزار باشیم و به راهنمایی بپردازیم، بلکه خودمان را به ماموریت عشق و خدمت که در قلب تمام بشریت قرار دارد، مجددا ارزیابی کنیم
[ترجمه گوگل]ما آمده ایم تا نان را بشکنیم و از او شکرگزار باشیم و به راهنمایی بپردازیم، بلکه خودمان را به ماموریت عشق و خدمت که در قلب تمام بشریت قرار دارد، مجددا ارزیابی کنیم
12. Yet male house finches break bread crumbs with males who are obviously under the weather.
[ترجمه ترگمان]با این حال، house مذکر crumbs نان را با مردانی که مشخصا زیر آب و هوا هستند، می شکنند
[ترجمه گوگل]با این حال، یخچال های مردانه مردن خرده نان را با مردانی که آب و هوا را تحت تاثیر قرار می دهند فرو می کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، یخچال های مردانه مردن خرده نان را با مردانی که آب و هوا را تحت تاثیر قرار می دهند فرو می کنند
13. A disciple cannot expect to break bread with Christ and not be subject to the same ridicule that Christ himself endured.
[ترجمه ترگمان]یک شاگرد نمی تواند انتظار داشته باشد که نان را با مسیح بشکند و با همان استهزا و تمسخر مسیح که خود مسیح متحمل شده است، نباشند
[ترجمه گوگل]یک شاگرد نمی تواند انتظار داشته باشد که با مسیح نان را نابود کند و به همین مسخره ای نرسد که مسیح خود را تحمل کرد
[ترجمه گوگل]یک شاگرد نمی تواند انتظار داشته باشد که با مسیح نان را نابود کند و به همین مسخره ای نرسد که مسیح خود را تحمل کرد
14. It is amazing we manage to break bread instead of heads.
[ترجمه ترگمان]این شگفت انگیز است که ما به جای کله، نان را خرد کنیم
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز است که ما قادر به شکستن نان به جای سر است
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز است که ما قادر به شکستن نان به جای سر است
کلمات دیگر: