عرب، عربی، تازی، وابسته به عربستان، وابسته به اعراب و فرهنگ و زبان آنان، (a کوچک) وابسته به اسیدی به فرمول c5h10o6 که در صمغ عربی یافت می شود، دریای عربستان (شاخه ای از اقیانوس هند بین هند و عربستان)
arabian sea
عرب، عربی، تازی، وابسته به عربستان، وابسته به اعراب و فرهنگ و زبان آنان، (a کوچک) وابسته به اسیدی به فرمول c5h10o6 که در صمغ عربی یافت می شود، دریای عربستان (شاخه ای از اقیانوس هند بین هند و عربستان)
انگلیسی به فارسی
دریای عرب
دریای عربستان (شاخهای از اقیانوس هند بین هند و عربستان)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: an extension of the Indian Ocean between India and the Arabian Peninsula.
• northwesten arm of the indian ocean situated between arabia and india
جملات نمونه
1. American minesweepers are sweeping the Arabian sea.
[ترجمه Morteza] Sei iranian ma in Afganistan e Guera che vedo In Tv Rai 1 che si succede in Afganistan e vicino di iran
[ترجمه ترگمان]minesweepers آمریکایی در حال جارو زدن دریای عربی هستند[ترجمه گوگل]معدنچیان آمریکایی دریای عربی را فرا می گیرند
2. It was on the coast of the Arabian sea.
[ترجمه ترگمان]در ساحل دریای عربی دیده می شد
[ترجمه گوگل]این در ساحل دریای عرب بود
[ترجمه گوگل]این در ساحل دریای عرب بود
3. The breeze from the Arabian Sea carries the jasmine scent mingled with sandalwood incense.
[ترجمه ترگمان]نسیمی که از دریای عمان می وزید، بوی خوش یاسمن و بوی چوب صندل را باخود حمل می کرد
[ترجمه گوگل]نسیم از دریای عربی عطر جاسمین را همراه با بخور دادن صندل چوب می برد
[ترجمه گوگل]نسیم از دریای عربی عطر جاسمین را همراه با بخور دادن صندل چوب می برد
4. They include ports on the Arabian Sea and a proposed rail project which has yet to be approved, but which would arouse controversy, and Indian ire, by running through contested territory in Kashmir.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل بنادر دریای عمان و یک پروژه خط آهن پیشنهادی هستند که هنوز مورد تایید قرار نگرفته است، اما این امر باعث ایجاد بحث و جدل و خشم هند از طریق اجرای یک منطقه مورد اعتراض در کشمیر می شود
[ترجمه گوگل]آنها شامل بنادر در دریای عرب و یک طرح پیشنهادی راه آهن که هنوز مورد تأیید قرار گرفته است، اما موجب برانگیختن حوادث هند و تحریک در حوزه های پربار در کشمیر خواهد شد
[ترجمه گوگل]آنها شامل بنادر در دریای عرب و یک طرح پیشنهادی راه آهن که هنوز مورد تأیید قرار گرفته است، اما موجب برانگیختن حوادث هند و تحریک در حوزه های پربار در کشمیر خواهد شد
5. It'south into the Arabian Sea and Indian Ocean.
[ترجمه ترگمان]آن در دریای عمان و اقیانوس هند قرار دارد
[ترجمه گوگل]It'south به دریای عربی و اقیانوس هند است
[ترجمه گوگل]It'south به دریای عربی و اقیانوس هند است
6. Because the Arabian Sea is landlocked to the north, it is less influenced by large-scale ocean circulation and more strongly influenced by the monsoon winds.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که دریای عمان محصور در خشکی به سمت شمال است، تاثیر زیادی از گردش دریایی در مقیاس بزرگ و تحت تاثیر باده ای موسمی گرفته است
[ترجمه گوگل]از آنجایی که دریای عرب به شمال به سمت دریای سرپوشیده است، کمتر تحت تأثیر گردش بزرگ اقیانوس قرار دارد و بیشتر تحت تأثیر باد های موسمی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که دریای عرب به شمال به سمت دریای سرپوشیده است، کمتر تحت تأثیر گردش بزرگ اقیانوس قرار دارد و بیشتر تحت تأثیر باد های موسمی قرار می گیرد
7. Both will link these ports on the Arabian Sea and Bay of Bengal -- both arms of the Indian ocean-by rail to western China.
[ترجمه ترگمان]هر دو این بنادر را بر روی دریای عمان و خلیج بنگال - - هر دو بازوی اقیانوس هند - با راه آهن به غرب چین پیوند خواهند داد
[ترجمه گوگل]هر دو این بنادر را در دریای عربستان و خلیج بنگال - هر دو طرف اقیانوس هند - توسط راه آهن به غرب چین پیوند خواهند داد
[ترجمه گوگل]هر دو این بنادر را در دریای عربستان و خلیج بنگال - هر دو طرف اقیانوس هند - توسط راه آهن به غرب چین پیوند خواهند داد
8. Friday's operation took place in the Arabian Sea, about 300 kilometers northeast of Somalia.
[ترجمه ترگمان]عملیات روز جمعه در دریای عمان و حدود ۳۰۰ کیلومتری شمال شرقی سومالی رخ داد
[ترجمه گوگل]عملیات جمعه در دریای عرب، حدود 300 کیلومتری شمال غربی سومالی انجام شد
[ترجمه گوگل]عملیات جمعه در دریای عرب، حدود 300 کیلومتری شمال غربی سومالی انجام شد
9. Phytoplankton swirled across the Arabian Sea on February 1 20 drawn into thin green ribbons by turbulent eddies.
[ترجمه ترگمان]Phytoplankton در روز ۱ فوریه در طول تاریخ ۱ فوریه در دریای عمان پیچید
[ترجمه گوگل]فیتوپلانکتون در روز 1 فوریه در سراسر دریای عرب دریایی با رگه های آشفته به روبان های سبز نازک تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]فیتوپلانکتون در روز 1 فوریه در سراسر دریای عرب دریایی با رگه های آشفته به روبان های سبز نازک تبدیل می شود
10. Over millions of years, large amounts of sediment have been transported through this area from the Himalayas to the Arabian sea.
[ترجمه ترگمان]طی میلیون ها سال، مقدار زیادی رسوب از طریق این منطقه از هیمالیا تا دریای عمان منتقل شده است
[ترجمه گوگل]در طول میلیون ها سال، مقدار زیادی از رسوب از این منطقه از هیمالیا به دریای عرب منتقل شده است
[ترجمه گوگل]در طول میلیون ها سال، مقدار زیادی از رسوب از این منطقه از هیمالیا به دریای عرب منتقل شده است
11. Lush mountains, fragrant spice and tea plantations drift via thick forests to fabulous sandy beaches and the stunning Arabian Sea.
[ترجمه ترگمان]این کوه ها از جنگل های انبوه گرفته تا سواحل شنی و دریای عمان بی نظیر عبور می کنند
[ترجمه گوگل]کوه های لجن، ادویه جات ترشی جات و گیاهان چای از طریق جنگل های ضخیم به سواحل شنی شگفت انگیز و دریای عربی بسیار زیبا رانده می شوند
[ترجمه گوگل]کوه های لجن، ادویه جات ترشی جات و گیاهان چای از طریق جنگل های ضخیم به سواحل شنی شگفت انگیز و دریای عربی بسیار زیبا رانده می شوند
12. We arrived in the city of Karachi by ship, through the Arabian Sea.
[ترجمه ترگمان]ما با کشتی از طریق بحر العرب وارد شهر کراچی شدیم
[ترجمه گوگل]ما از طریق دریای عرب به کشتی کراچی رفتیم
[ترجمه گوگل]ما از طریق دریای عرب به کشتی کراچی رفتیم
13. To the east a moon squeezed into the sky; behind me the sun dissolved in the Arabian Sea.
[ترجمه ترگمان]به سمت شرق، ماه به آسمان آمد؛ پشت سرم خورشید در دریای عربی ناپدید شد
[ترجمه گوگل]به شرق ماه به آسمان پرتاب شد؛ پشت سر من خورشید در دریای عرب حل شده است
[ترجمه گوگل]به شرق ماه به آسمان پرتاب شد؛ پشت سر من خورشید در دریای عرب حل شده است
14. The tourism board calls Kerala, kocated at the southwestern tip of India along the Arabian Sea, ”God’s own country.
[ترجمه ترگمان]هیات گردشگری الا مان را در ساحل جنوب غربی هند در امتداد دریای عمان نام می برد
[ترجمه گوگل]هیئت گردشگری از کرالا می خواهد که در ناحیه جنوب غربی هند در امتداد دریای عرب، 'کشور خود خدا' است
[ترجمه گوگل]هیئت گردشگری از کرالا می خواهد که در ناحیه جنوب غربی هند در امتداد دریای عرب، 'کشور خود خدا' است
15. As it turns out, bin Laden's grave is somewhere at the bottom of the Arabian Sea, to which his body was consigned after his death in Pakistan at the hands of U. S. Navy SEALs.
[ترجمه ترگمان]همانگونه که مشخص شد، قبر بن لادن در جایی در پایین دریای عمان قرار دارد که پس از مرگ وی در پاکستان و در دستان ایالات متحده به آن سپرده شده است اس نیروی دریایی SEAL
[ترجمه گوگل]همانطور که معلوم است، قبر بن لادن در جایی در پایین دریای عرب قرار دارد که بدنش پس از مرگش در پاکستان به دست توالتهای دریایی نیروی دریایی آمریکا صادر شد
[ترجمه گوگل]همانطور که معلوم است، قبر بن لادن در جایی در پایین دریای عرب قرار دارد که بدنش پس از مرگش در پاکستان به دست توالتهای دریایی نیروی دریایی آمریکا صادر شد
کلمات دیگر: