کلمه جو
صفحه اصلی

collectivist


هواخواه اصول اجتماعی درزندگی

انگلیسی به فارسی

کالج گرایی


انگلیسی به انگلیسی

• advocate of collectivism (political theory of collective control over production and distribution)

جملات نمونه

1. Their vision of society was collectivist, grass-roots oriented and utterly antithetical to the privatised and mortgaged paradise of Thatcherism.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه آن ها از جامعه collectivist، grass گرا بود و در تضاد با the و بهشت رهن Thatcherism بود
[ترجمه گوگل]چشم انداز جامعه آنها کالسیستم گرایی، ریشه های گرا و به طور کامل انتحاری به بهشت ​​خصوصی و رهن شده تاچریسم بود

2. By the mid-1970s collectivist policies and the constraints on government they represented were so deeply entrenched that a virtual counter-revolution was required.
[ترجمه ترگمان]در اواسط دهه ۱۹۷۰، سیاست های collectivist و محدودیت های دولتی که نماینده آن ها بودند چنان به شدت سنگربندی شده بودند که یک ضد انقلاب مجازی مورد نیاز بود
[ترجمه گوگل]در اواسط دهه 1970، سیاستهای جمع گرایانه و محدودیت های دولت که نمایندگان آن بودند، چنان عمیقا متمرکز بودند که یک ضد انقلاب مجازی مورد نیاز بود

3. The audience that wants more information about insect-like collectivist rodents is going to be pretty limited.
[ترجمه ترگمان]مخاطبان که اطلاعات بیشتری در مورد جوندگان در مورد حشرات دارند، تقریبا محدود خواهند شد
[ترجمه گوگل]مخاطبانی که اطلاعات بیشتری در مورد جوندگان جمع گرایان مانند حشرات می خواهند بسیار محدود است

4. Studies have shown average conformity rates in collectivist cultures of between 25% and 58% whereas average conformity in individualist cultures is between 14% and 39%.
[ترجمه ترگمان]مطالعات به طور متوسط سرعت انطباق را در فرهنگ های نظام اشتراکی بین ۲۵ % و ۵۸ % نشان داده اند در حالی که متوسط انطباق در فرهنگ های فردگرا بین ۱۴ تا ۳۹ درصد است
[ترجمه گوگل]مطالعات نشان می دهد که میزان هماهنگی در فرهنگ های کالسیتیستی بین 25 تا 58 درصد است در حالیکه میانگین انطباق در فرهنگ های فردی بین 14 تا 39 درصد است

5. Collectivist cultures (typically East Asian) conform more because nonconformity is more strongly associated with deviance .
[ترجمه ترگمان]کشت های خالص (معمولا آسیای شرقی)بیشتر با این دلیل موافق هستند که nonconformity به شدت با انحراف مرتبط است
[ترجمه گوگل]فرهنگ های کالک گرایی (به طور معمول شرق آسیا) بیشتر مطابقت دارد، زیرا عدم انطباق به شدت با انحراف ارتباط دارد

6. Proudhon called himself a mutualist; Bakunin, a collectivist.
[ترجمه ترگمان]Proudhon خود را a، Bakunin و a می نامید
[ترجمه گوگل]پروودن خود را متعهد می نامید؛ باکونین، یک کالج گرایی است

7. In a society that prides itself on being collectivist, they are suspicious loners.
[ترجمه ترگمان]در جامعه ای که به خود افتخار می کند، به loners بدگمان است
[ترجمه گوگل]در جامعهیی که خود را به عنوان کالج گرایی متکبر میبیند، آنها تنها افراد مشکوک هستند

8. But what happens if collectivist societies snap out of their economic stagnation?
[ترجمه ترگمان]اما چه اتفاقی می افتد اگر جوامع collectivist از رکود اقتصادی خود سر باز زنند؟
[ترجمه گوگل]اما اگر جوامع کالج گرایانه از رکود اقتصادی خود بیرون بیایند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

9. Collectivist societies tend to pop up in parts of the world, especially around the equator, with plenty of disease-causing microbes.
[ترجمه ترگمان]جوامع collectivist تمایل دارند که در بخش هایی از جهان، به ویژه در اطراف خط استوا، با تعداد زیادی میکروب های عامل بیماری ظاهر شوند
[ترجمه گوگل]جوامع جمعی گرایانه در بعضی از نقاط جهان، بخصوص در اطراف استوا، با تعداد زیادی از میکروبهای ناشی از بیماری ظاهر می شوند

10. While, Chinese culture a collectivist culture, western culture is mainly anindividualistic culture.
[ترجمه ترگمان]در حالی که فرهنگ چین یک فرهنگ اشتراکی است، فرهنگ غربی عمدتا فرهنگ anindividualistic
[ترجمه گوگل]در حالی که فرهنگ چینی یک فرهنگ همگانی، فرهنگ غربی عمدتا یک فرهنگ انحصاری است

11. There are those with collectivist notions of social organization (the ideologues and visionaries among us) who assert we should all love one another and share our stuff and not be competitive.
[ترجمه ترگمان]کسانی هستند که تصورات collectivist از سازمان اجتماعی (ideologues ها و visionaries در بین ما)وجود دارند که ادعا می کنند ما همه باید یکدیگر را دوست داشته باشیم و stuff را به اشتراک بگذاریم و رقابتی نباشیم
[ترجمه گوگل]کسانی که با مفاهیم جمع گرایانه سازمان اجتماعی (ایدئولوگها و بینندگان در میان ما هستند) وجود دارد که ادعا می کنند که ما همه باید یکدیگر را دوست داشته باشیم و مسائل خود را به اشتراک بگذاریم و رقابتی نباشیم

12. Not being used to such a collectivist set-up, Apple refused to pay up, which triggered the first big legal skirmish over smart-phones.
[ترجمه ترگمان]اپل برای چنین مجموعه collectivist استفاده نمی شد، اپل از پرداخت آن امتناع کرد، که اولین درگیری قانونی بزرگ را بر سر تلفن های هوشمند راه اندازی کرد
[ترجمه گوگل]اپل برای پرداخت چنین مبلغی به چنین مجموعه ای از سهامداران مورد استفاده قرار نگرفته است، که موجب بروز اولین حادثه قانونی بزرگ در گوشی های هوشمند شد

13. Japan's collectivist ideals necessarily arose to allow the nation's large population to live comfortably together in a comparatively small archipelago.
[ترجمه ترگمان]آرمان های collectivist ژاپن لزوما برای اجازه دادن به مردم بزرگ کشور برای زندگی در یک مجمع الجزایر نسبتا کوچک، بوجود آمد
[ترجمه گوگل]آرمانهای کالج گرایانه ژاپن لزوما به این معنا نیست که بتوان جمعیت بزرگی از ملت را به آسانی با هم در یک مجمع الجزایر مقایسه کرد

14. Through this conservative normativist theory Dicey attempted to stem the tide of government growth in a collectivist direction.
[ترجمه ترگمان]از طریق این نظریه محافظه کارانه normativist، dicey تلاش کرد تا موج رشد دولت را در جهت collectivist ریشه کن کند
[ترجمه گوگل]Dicey از طریق این نظریه محافظهکار نظریهپردازانه تلاش کرد تا موجی از رشد حکومت را در یک جهت کل گرایانه متوقف کند

پیشنهاد کاربران

جمع گرا

Antonym: individualist

collectivist ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: جمع گرا
تعریف: فردی که قائل به جمع گرایی است


کلمات دیگر: