کلمه جو
صفحه اصلی

break camp


نان و نمک خوردن (با کسی)، همسفره شدن، اردوگاه را ترک کردن

انگلیسی به انگلیسی

• pack up and leave campsite

جملات نمونه

1. The soldiers broke camp and left before dawn.
[ترجمه ترگمان]سربازان اردوگاه را ترک کردند و قبل از طلوع آفتاب از آنجا رفتند
[ترجمه گوگل]سربازان اردوگاه را ترک کردند و قبل از سپیده دم ترک کردند

2. We broke camp early the next morning.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد اردو زدیم
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد اردوگاه ما را ترک کردیم

3. Henderson broke camp with the Padres in a reserve role.
[ترجمه ترگمان]هندرسون به همراه the در یک نقش ذخیره، اردوگاه را ترک کرد
[ترجمه گوگل]هندرسون اردوگاه را با پدرس در یک نقش ذخیره کرد

4. But when it was time to break camp, it was loaded on Ram Rahim.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی که وقت استراحت فرا رسید، از طرف رحیم خان پر شد
[ترجمه گوگل]اما زمانی که زمان برچیدن اردوگاه بود، در رام رحیم بارگیری شد

5. In the morning, I broke camp in the dark.
[ترجمه ترگمان]صبح، در تاریکی اردو زدم
[ترجمه گوگل]صبح، من اردوگاه را در تاریکی شکستم

6. At daybreak we will Break camp.
[ترجمه ترگمان]سپیده دم اردو می زنیم
[ترجمه گوگل]در غروب خورشید ما اردوگاه را فرار خواهیم کرد

7. Should we break camp and head back?
[ترجمه ترگمان]باید کمپ بزنیم و برگردیم؟
[ترجمه گوگل]آیا باید اردوگاه را شکست و برگشت؟

8. Girardi called the long man "pretty important" but said the club could break camp with no lefthanded reliever on the team.
[ترجمه ترگمان]Girardi این مرد بلند را \"بسیار مهم\" خواند، اما گفت که این باشگاه می تواند اردوگاه را بدون استفاده از reliever بازی کند
[ترجمه گوگل]گیراردی مرد طولانی را 'بسیار مهم' خواند، اما گفت که این باشگاه می تواند اردوگاه را بدون هیچ مشکلی در این تیم شکست دهد


کلمات دیگر: