شدت گرفت، سفت شدن، سفت کردن، تنگ کردن، محکم کردن، بستن، فشردن، کیپ کردن
tightened
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
سفت شدن ، کیپ کردن
tightened his fist : مشت هایش را محکم به هم فشرد
کلمات دیگر:
شدت گرفت، سفت شدن، سفت کردن، تنگ کردن، محکم کردن، بستن، فشردن، کیپ کردن