کلمه جو
صفحه اصلی

brawling

انگلیسی به فارسی

بی رحمانه، نزاع و جدال کردن، سروصدا کردن


انگلیسی به انگلیسی

• quarreling; quarrelsome; inclined to loud disputes and fighting; argumentative

جملات نمونه

1. The brawling between the England fans and locals last night went on for several hours.
[ترجمه ترگمان]آشوب میان هواداران انگلستان و مردم محلی در شب گذشته چندین ساعت طول کشید
[ترجمه گوگل]شب گذشته بین هواداران انگلیس و مردم محلی شب گذشته چند ساعت طول کشید

2. They were arrested for brawling in the street.
[ترجمه ترگمان]آن ها را به خاطر brawling در خیابان دستگیر کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای خیانت در خیابان بازداشت شدند

3. When an Olympic event incorporates brawling with the paparazzi into its most compelling moments, something has gone horribly wrong.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک رویداد المپیک با the از دست خبرنگاران درگیر می شود، چیزی به طرز وحشتناکی اشتباه از بین رفته است
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک رویداد المپیک با پاپارازی به لحظات جنجالی تبدیل می شود، چیزی به وحشتناکی اشتباه تبدیل شده است

4. The regular brawling and violence in the bar had given it a bad name.
[ترجمه ترگمان]خشونت و خشونت باری که در بار بود نام بدی به او داده بود
[ترجمه گوگل]بدبینی و خشونت به طور منظم در نوار، نام نامناسبی به آن داده بود

5. The soldiers stayed up all night, brawling their guts out.
[ترجمه ترگمان]سربازان تمام شب بیدار ماندند و دل و روده اش را بیرون کشیدند
[ترجمه گوگل]سربازان تمام شب را ترک کردند، بیگانه ها را بیرون کشیدند

6. Statesmen of the nation are brawling with each other.
[ترجمه ترگمان]Statesmen ملت با هم مخالف هستند
[ترجمه گوگل]دولتمردان ملت با یکدیگر همدردی می کنند

7. The "stormy, husky, brawling " Chicago of Sandburg doubled and tripled in population after 1850.
[ترجمه ترگمان]\"شیکاگو\" و \"brawling\"، که \"Chicago\" بود، پس از سال ۱۸۵۰ در جمعیت دو برابر شد و سه برابر شد
[ترجمه گوگل]'طوفانی، کثیف، بی رحمانه' شیکاگو ساندجربگ در جمعیت پس از سال 1850 دو برابر و سه برابر شده است

8. Phyl expected them to start brawling, but Mrs. Cooper merely laughed good - naturedly.
[ترجمه ترگمان]خانم کوپر با خوش رویی خندید و گفت: Phyl از آن ها انتظار داشت که brawling را شروع کنند، اما خانم کوپر فقط با خوش رویی خندید
[ترجمه گوگل]Phyl انتظار می رود آنها را شروع به سر و صدا، اما خانم کوپر صرفا خندید به خوبی

9. Usually you could see them, playing or brawling on the street.
[ترجمه ترگمان]معمولا آن ها را می دیدند که در خیابان بازی می کردند یا brawling
[ترجمه گوگل]معمولا شما می توانید آنها را ببینید، بازی و یا brawling در خیابان

10. Phyl expected them to start brawling.
[ترجمه ترگمان]Phyl از آن ها انتظار داشتند که brawling را شروع کنند
[ترجمه گوگل]Phyl انتظار می رود آنها شروع به brawling

11. The officers were brawling commands.
[ترجمه ترگمان]افسرها خلاف دستور brawling بودند
[ترجمه گوگل]افسران فرماندهی می کردند

12. He was suspended for a year from University after brawling with police over a speeding ticket.
[ترجمه ترگمان]او برای یک سال از دانشگاه پس از brawling با پلیس به خاطر جریمه نقدی معلق شد
[ترجمه گوگل]او بعد از یک سال زد و خورد با یک پلیس بیش از یک بلیط معلق به مدت یک سال از دانشگاه خارج شد

13. Their debate on Labour's plight rages far above the brawling oratory in the conference hall.
[ترجمه ترگمان]بحث آن ها بر سر گرفتاری حزب کارگر، بالاتر از سخنرانی brawling در سالن کنفرانس است
[ترجمه گوگل]بحث های آنها در مورد وضعیت کارگران خیلی زیادتر از بی نظمی در سالن کنفرانس است

14. His grandfather was a drifter from New Mexico, who spent half his life brawling and drinking.
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگش a اهل نیومکزیکو بود که نیمی از عمرش را به سختی خرج می کرد و مشروب می خورد
[ترجمه گوگل]پدربزرگش از نیومکزیکو مهاجرت کرده بود، که نیمی از عمر خود را با سر و صدا و نوشیدن صرف کرد


کلمات دیگر: