میهن، سرزمین مادری، کشور مادر، مام وطن، کشور اصلی
mother country
میهن، سرزمین مادری، کشور مادر، مام وطن، کشور اصلی
انگلیسی به فارسی
سرزمین مادری
کشور اصلی،میهن
انگلیسی به انگلیسی
• country where one was born
someone's mother country is the country where they were born or where their ancestors originally came from, and to which they still feel emotionally linked, wherever they might live.
the mother country of a particular state or country is the very powerful country that used to control its affairs.
someone's mother country is the country where they were born or where their ancestors originally came from, and to which they still feel emotionally linked, wherever they might live.
the mother country of a particular state or country is the very powerful country that used to control its affairs.
مترادف و متضاد
native land
Synonyms: homeland, motherland, native soil, the old country
جملات نمونه
1. Dr Kengerli looks to Turkey as his mother country.
[ترجمه ترگمان]دکتر Kengerli به ترکیه به عنوان کشور مادرش نگاه می کند
[ترجمه گوگل]دکتر Kengerli به ترکیه به عنوان کشور مادرش نگاه می کند
[ترجمه گوگل]دکتر Kengerli به ترکیه به عنوان کشور مادرش نگاه می کند
2. The bond between the mother country and her former colonies grew stronger.
[ترجمه ترگمان]ارتباط میان این کشور مادر و مستعمرات سابق او قوی تر شد
[ترجمه گوگل]پیوند بین کشور مادر و مستعمرات سابق او قوی تر شد
[ترجمه گوگل]پیوند بین کشور مادر و مستعمرات سابق او قوی تر شد
3. Today I went with the mother country, am a man a narrow path in the field.
[ترجمه ترگمان]امروز من با کشور مادر رفتم، یک راه باریک در این حوزه هستم
[ترجمه گوگل]امروز من با کشور مادر رفتم، یک مرد یک مسیر باریک در این زمینه است
[ترجمه گوگل]امروز من با کشور مادر رفتم، یک مرد یک مسیر باریک در این زمینه است
4. He would have and water of his mother country he loved so much.
[ترجمه ترگمان]او آب و آب کشوری را که آن همه دوست داشت در اختیار داشت
[ترجمه گوگل]او می خواهد و آب کشور مادر خود را که او را دوست داشتنی است
[ترجمه گوگل]او می خواهد و آب کشور مادر خود را که او را دوست داشتنی است
5. He studied diligently for his mother country.
[ترجمه ترگمان]او با پشت کار فراوان برای کشورش تحصیل کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت برای کشور مادرش مطالعه کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت برای کشور مادرش مطالعه کرد
6. Weof the Mother Country cannot look back on that as representing one of our successes.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کشور مادر نمی تواند به این مساله به عنوان نماینده یکی از موفقیت های ما نگاه کند
[ترجمه گوگل]ما از کشور مادر نمی توانیم آن را به عنوان یکی از موفقیت های ما نشان دهیم
[ترجمه گوگل]ما از کشور مادر نمی توانیم آن را به عنوان یکی از موفقیت های ما نشان دهیم
7. Even though she hasn't lived in Spain for 50 years, she still calls it her mother country.
[ترجمه ترگمان]اگرچه او به مدت ۵۰ سال در اسپانیا زندگی نکرده است، او هنوز هم آن را کشور مادرش می داند
[ترجمه گوگل]حتی اگر او 50 سال در اسپانیا زندگی نکرده، هنوز آن کشور مادرش را می نامد
[ترجمه گوگل]حتی اگر او 50 سال در اسپانیا زندگی نکرده، هنوز آن کشور مادرش را می نامد
8. Australia, New Zealand, and Canada, had no colonial conflict with the mother country.
[ترجمه ترگمان]استرالیا، نیوزلند و کانادا هیچ درگیری مستعمره ای با این کشور مادر نداشتند
[ترجمه گوگل]استرالیا، نیوزیلند و کانادا، هیچ کشوری مستعمراتی با کشور مادر نداشت
[ترجمه گوگل]استرالیا، نیوزیلند و کانادا، هیچ کشوری مستعمراتی با کشور مادر نداشت
9. He would have gone through fire and water for his mother country he loved so much.
[ترجمه ترگمان]از میان آتش و آب به خاطر مادری که آن همه را دوست داشت می رفت
[ترجمه گوگل]او برای کشور مادرش که خیلی دوستش داشت، از طریق آتش و آب رفته بود
[ترجمه گوگل]او برای کشور مادرش که خیلی دوستش داشت، از طریق آتش و آب رفته بود
10. In the 17 th and 18 th centuries, millions of Englishmen left their mother country for North America.
[ترجمه ترگمان]در قرن هفدهم و ۱۸ ام، میلیون ها انگلیسی کشور مادرشان را به مقصد آمریکای شمالی ترک کردند
[ترجمه گوگل]در قرن هفدهم و هجدهم، میلیونها انگلیسی زبان، کشور خود را برای آمریکای شمالی ترک کردند
[ترجمه گوگل]در قرن هفدهم و هجدهم، میلیونها انگلیسی زبان، کشور خود را برای آمریکای شمالی ترک کردند
11. Several of these colonies have claimed and have been given independence from the mother country.
[ترجمه ترگمان]چندین نفر از این colonies ادعا کرده اند و از کشور مادری به استقلال دست یافته اند
[ترجمه گوگل]تعدادی از این مستعمرات ادعا کرده اند و مستقل از کشور مادر داده شده اند
[ترجمه گوگل]تعدادی از این مستعمرات ادعا کرده اند و مستقل از کشور مادر داده شده اند
12. The British colonies took up arms for independence against the mother country.
[ترجمه ترگمان]مستعمرات بریتانیایی برای استقلال در مقابل کشور مادر سلاح به دست گرفتند
[ترجمه گوگل]مستعمره های بریتانیایی برای استقلال در برابر کشور مادری به سر می برند
[ترجمه گوگل]مستعمره های بریتانیایی برای استقلال در برابر کشور مادری به سر می برند
13. It has been the canvas on which the complicated relationship between the mother country and its most rambunctious offspring took form.
[ترجمه ترگمان]این تصویری است که رابطه پیچیده بین مادر و most زاد و ولد آن شکل گرفته است
[ترجمه گوگل]این بوم است که رابطه پیچیده بین کشور مادری و فرزندانش که بیشترین آنها را تشکیل می دهد، شکل گرفته است
[ترجمه گوگل]این بوم است که رابطه پیچیده بین کشور مادری و فرزندانش که بیشترین آنها را تشکیل می دهد، شکل گرفته است
They tried to serve their adopted land and to forget about their mother country.
آنان کوشیدند به کشور گزیدهی خودشان خدمت کرده و کشور مادری خود را فراموش کنند.
کلمات دیگر: