کلمه جو
صفحه اصلی

brashly

انگلیسی به فارسی

بلافاصله


انگلیسی به انگلیسی

• aggressively, self-assertively, boldly; recklessly, rashly

جملات نمونه

1. I brashly announced to the group that NATO needed to be turned around.
[ترجمه ترگمان]من به گروهی که ناتو برای تبدیل شدن به آن نیاز دارد اعلام کردم
[ترجمه گوگل]من به طور دسته جمعی به گروهی گفتم که ناتو باید تغییر کند

2. Brashly, she asked for a rebate.
[ترجمه ترگمان] Brashly \"، درخواست یه\" rebate \"کرد\"
[ترجمه گوگل]او با تعجب، خواستار تخفیف شد

3. Seven years ago, Michael R. Bloomberg brashly introduced himself to New Yorkers as a billionaire candidate for mayor.
[ترجمه ترگمان]هفت سال پیش مایکل آر بلومبرگ brashly خود را به نیویورکی ها به عنوان یک نامزد بیلیونر معرفی کرد
[ترجمه گوگل]هفت سال پیش، مایکل راولفورد بلومبرگ خود را به نیویورک ها به عنوان یک نامزد میلیاردری برای شهردار معرفی کرد

4. In 198 for example, he brashly proclaimed that when and if the universe stopped expanding and began to contract, time would reverse and everything that had ever happened would be rerun in reverse.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۸ برای مثال، او اعلام کرد که چه زمانی و اگر جهان گسترش یابد و شروع به قرارداد کند، زمان معکوس خواهد شد و هر چیزی که تا به حال رخ داده است معکوس خواهد شد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال در سال 1983، او به طرز شگفتآوری اعلام کرد که وقتی و اگر جهان متوقف شد و شروع به عقد قرارداد کرد، زمان معکوس می شود و همه چیز که تا به حال اتفاق افتاده است در معکوس دوباره باز می گردد

5. Brashly promising to deliver a 30 percent reduction in production costs, Wiedeking brought in a team of Japanese time and motion experts from Toyota to ruthlessly pull apart the existing system.
[ترجمه ترگمان]Brashly وعده داد که ۳۰ درصد کاهش در هزینه های تولید را به دست آورد، Wiedeking یک تیم از زمان ژاپن را آورد و کارشناسان حرکت تویوتا را به طور بی رحمانه از سیستم موجود جدا کرد
[ترجمه گوگل]Wiedeking در تلاش برای ارائه 30 درصد کاهش هزینه های تولید، یک تیم از متخصصان زمان و حرکت ژاپنی از تویوتا را به بی رحمانه از سیستم موجود جدا کرد

6. Its pictures of a divided society, licensed beggars and so on, telegraphed McEwan's concerns a little brashly.
[ترجمه ترگمان]تابلوهای او از یک جامعه تقسیم شده، گدایان با مجوز و غیره، به نگرانی های telegraphed مربوط می شد
[ترجمه گوگل]عکس های آن از یک جامعه تقسیم شده، گداها مجاز و غیره، تلگرایز McEwan را به تدریج تردید می کند

7. I was in those days a poor student and would brashly attempt to teach anybody anything for a Buck an hour. . .
[ترجمه ترگمان]من در آن روزها یک دانش آموز فقیر بودم و سعی می کردم هر چیزی را برای باک یک ساعت یاد بگیرم …
[ترجمه گوگل]من در آن روز یک دانش آموز فقیر بودم و به شدت سعی می کردم یک ساعت برای هرکسی یک بار آموزش بدهم

8. Andy Warhol had filled the space with piles of Brillo boxes, similar to if somewhat sturdier than those brashly stenciled cartons stacked in the storerooms of supermarkets wherever soap pads are sold.
[ترجمه ترگمان]اندی وارهول فضا را با انبوهی از جعبه های Brillo پر کرده بود، شبیه به اینکه تا حدی قوی تر از those brashly که در انبارها تلنبار شده بودند، جایی که لایه های صابون به فروش می رسند
[ترجمه گوگل]اندی وارهول فضا را با شمع های جعبه بریل پر کرده بود، شبیه به آن است که اگر تا حدی قوی تر از کارتن های مچاله شده که در انبارهای سوپر مارکت ها قرار گرفته است، در هر کجا فروخته می شود


کلمات دیگر: