کلمه جو
صفحه اصلی

arbitral


وابسته به داوری، وابسته به حکمیت

انگلیسی به فارسی

وابسته به داوری، وابسته به حکمیت


داوری


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to arbitration, pertaining to settlement

جملات نمونه

1. The adversarial nature of judicial and arbitral proceedings likewise assumes a bilateral model, which is especially clear in boundary determination.
[ترجمه seyed foad] ماهیت خصمانه دادرسی قضایی و داوری را می توان همچون معاهده دوجانبه ای فرض نمود که تعیین صلاحیت آن به صورت ویژه و واضح مشخص است
[ترجمه ترگمان]ماهیت خصمانه دادرسی قضایی و دادرسی همچنین یک مدل دو جانبه را فرض می کند که به طور خاص در تعیین مرز مشخص است
[ترجمه گوگل]ماهیت خصومت قضایی و دادگاه های داوری هم چنین یک مدل دوجانبه را می گیرد که به ویژه در تعیین مرز مشخص است

2. The arbitral tribunal shall hold a hearing under the arbitration rules, offer both parties equal opportunities to make statements and arguments, and organize them to cross-examine the evidence.
[ترجمه ترگمان]دادگاه دادرسی باید یک دادرسی تحت قوانین داوری برگزار کند، هر دو طرف فرصت برابر کردن بیانیه ها و استدلالات را داشته باشد، و آن ها را سازماندهی کند تا شواهد را بررسی کنند
[ترجمه گوگل]دادگاه داوری باید در دادگاه های داوری جلسه داشته باشد، هر دو طرف فرصت های برابر را برای بیان اظهارات و استدلال ها ارائه دهد و آنها را سازماندهی کند تا شواهد را بررسی کنند

3. The law application of international commercial arbitral proceedings includes the applications of arbitral procedure act and arbitration rules.
[ترجمه ترگمان]اعمال قانون روند دادرسی تجاری بین المللی شامل درخواست های عمل دادرسی دادرسی و قوانین داوری است
[ترجمه گوگل]کاربرد قانونی دادگاه تجدید نظر تجاری بین المللی شامل اعمال قانون عمل داوری و قوانین داوری است

4. Arbitration Commission's decision, arbitral tribunal must be implemented.
[ترجمه ترگمان]تصمیم کمیسیون داوری، دادگاه داوری باید اجرا شود
[ترجمه گوگل]تصمیم کمیسیون داوری، دادگاه داوری باید اجرا شود

5. The term "agreement in writing" shall include an arbitral clause in a contract or an arbitration agreement, signed by the parties or contained in an exchange of letters or telegrams.
[ترجمه ترگمان]عبارت \"توافق کتبی\" باید شامل یک عبارت داوری در قرارداد یا قرارداد داوری، امضا شده توسط طرفین یا در تبادل نامه یا تلگرام باشد
[ترجمه گوگل]اصطلاح 'توافق نامه به صورت کتبی' شامل یک بند داوری در یک قرارداد یا یک قرارداد داوری، امضا شده توسط طرفین و یا در تبادل نامه ها یا تلگراف ها است

6. The arbitral tribunal shall decide as amiable compositeur or ex aequo et bono only if the parties have expressly authorised the arbitral tribunal to do so.
[ترجمه ترگمان]دادگاه رای گیری تنها در صورتی تصمیم گیری خواهد کرد که طرفین صراحتا اجازه انجام چنین کاری را صادر کنند
[ترجمه گوگل]دادگاه داوری باید در صورتی که احزاب به صراحت اجازه داده است دادگاه داوری این کار را انجام دهند، به عنوان مجرم کامپایلر یا ex aequo et bono تصمیم می گیرند

7. Adecision by the arbitral tribunal that the contract is null and void shall not entail ipso jure the invalidity of the arbitration clause.
[ترجمه ترگمان]Adecision توسط دادگاه داوری مبنی بر این که این قرارداد باطل و باطل تلقی نخواهد شد، فاقد اعتبار و بی اعتباری بند داوری خواهد بود
[ترجمه گوگل]تصمیم گیری توسط دادگاه داوری که قرارداد غیرقانونی است، نباید منافع ناشی از قرارداد داوری را به عهده بگیرد

8. The arbitral tribunal shall have the authority to make such orders granting interim or provisional relief during the pendency of the arbitration as it deems just and equitable.
[ترجمه ترگمان]دادگاه دادرسی باید دارای اختیارات لازم برای اعطای چنین دستوراتی است که به دولت موقت یا موقتی در طول رسیدگی به داوری که عادلانه و عادلانه است اعطا شود
[ترجمه گوگل]دادگاه داوری باید اختیارات خود را برای صدور چنین دستورالعمل هایی در مواقع اختلاف داوری به صورت موقت یا موقت تسلیم نماید، همان گونه که به عقیده منصفانه و صحیح است

9. The Arbitral Tribunal can deliver its decision in the form of either an interim award or a final award.
[ترجمه ترگمان]دادگاه استیناف می تواند تصمیم خود را به شکل یک جایزه موقت یا جایزه نهایی تحویل دهد
[ترجمه گوگل]دادگاه داوری می تواند تصمیم خود را به صورت یک یا یک جایزه موقت یا یک جایزه نهایی تحویل دهد

10. Article 56 Unless the arbitral award is made in accordance with the opinion of the presiding arbitrator or the sole arbitrator, the arbitral award shall be signed by a majority of arbitrators.
[ترجمه ترگمان]ماده ۵۶ در صورتی که داوری داوری مطابق با نظر داور یا تنها داور انجام شود، رای داوری باید توسط اکثریت داوران امضا شود
[ترجمه گوگل]ماده 56 مگر اینکه داوری داوری بر اساس نظر داور داوری یا داور منصوب شود، جایزه داوری باید توسط اکثریت داوران امضا شود

11. Article 60 The arbitral award is final and binding upon both disputing parties.
[ترجمه ترگمان]ماده ۶۰ داوری داوری نهایی و الزام آور برای هر دو طرف درگیر است
[ترجمه گوگل]ماده 60 جایزه داوری، نهایی است و برای هر دو طرف اختلاف نظر دارد

12. The arbitral property decides the inevitability of the judicial supervision.
[ترجمه ترگمان]ویژگی پیش بینی شده اجتناب ناپذیر بودن نظارت قضایی را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]اموال داوری، اجتناب ناپذیر بودن نظارت قضایی را تعیین می کند

13. The arbitral procedure shall be conducted in accordance with the summary procedure of the arbitration rule. A sole arbitrator appointed by the president of the Commission will examine the case.
[ترجمه ترگمان]روند دادرسی باید مطابق با روند خلاصه قانون داوری اجرا شود تنها داور منصوب توسط رئیس کمیسیون بررسی این پرونده را بررسی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]روش داوری باید مطابق با روش خلاصه ای از حکم داوری باشد داور منصوب شده توسط رئیس کمیسیون منصوب خواهد شد

14. We may discuss to agree upon a temporary arbitral body when needed.
[ترجمه ترگمان]ممکن است در صورت نیاز در مورد یک هیات دادرسی موقت به توافق برسیم
[ترجمه گوگل]ما ممکن است بحث کنیم که در مورد نیاز به یک سازمان دائمی موقت توافق کنیم

15. Right against arbitral awards, to a people's court.
[ترجمه ترگمان]درست در برابر arbitral رای، به دادگاه مردم
[ترجمه گوگل]درست در برابر جوایز داوری، به دادگاه مردم


کلمات دیگر: