داستان هزار و یک شب (the thousand and one nights هم می گویند)، (مصر) صحرای بین دره ی نیل و دریای سرخ
arabian desert
داستان هزار و یک شب (the thousand and one nights هم می گویند)، (مصر) صحرای بین دره ی نیل و دریای سرخ
انگلیسی به فارسی
صحرای عربستان
(مصر) صحرای بین درهی نیل و دریای سرخ
صحرای عربی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a very arid region occupying a large portion of the Arabian Peninsula and stretching into Jordan and Iraq.
• desert located in the north of the arabian peninsula
جملات نمونه
1. Jeeps negotiating sand dunes on jeep safari in Arabian Desert.
[ترجمه ترگمان]Jeeps در حال مذاکره بر روی تپه های شنی با جیپ در صحرای عربی هستند
[ترجمه گوگل]جیپ در حال مذاکره با تپه های شن و ماسه در صفری جیپ در صحرای عرب است
[ترجمه گوگل]جیپ در حال مذاکره با تپه های شن و ماسه در صفری جیپ در صحرای عرب است
2. Perched on the edge of the Arabian Desert, Petra was the capital of the Nabataean kingdom of King Aretas IV (9 B. C. to A. D. 40).
[ترجمه ترگمان]پترا در حاشیه بیابان عربی، پترا، پایتخت پادشاهی Nabataean پادشاه Aretas چهارم (۹ B)بود ج به ای د ۴۰)
[ترجمه گوگل]پترا در حاشیه صحرای عربستان، پایتخت پادشاهی پادشاهی پادشاه Aretas IV (9 ب سی تا A D 40) بود
[ترجمه گوگل]پترا در حاشیه صحرای عربستان، پایتخت پادشاهی پادشاهی پادشاه Aretas IV (9 ب سی تا A D 40) بود
3. Dubai is a part of the Arabian Desert, but is topographically different from it.
[ترجمه ترگمان]دبی بخشی از صحرای عربی است اما از آن متفاوت است
[ترجمه گوگل]دبی بخشی از صحرای عربی است، اما از لحاظ توپوگرافی از آن متفاوت است
[ترجمه گوگل]دبی بخشی از صحرای عربی است، اما از لحاظ توپوگرافی از آن متفاوت است
4. The Arabian Desert and Antarctica also are considered wilderness areas.
[ترجمه ترگمان]بیابان عربی و قطب جنوب نیز مناطق بیابانی محسوب می شوند
[ترجمه گوگل]صحرای عربی و قطب جنوب نیز مناطق بیابانی محسوب می شوند
[ترجمه گوگل]صحرای عربی و قطب جنوب نیز مناطق بیابانی محسوب می شوند
5. In the Central Arabian desert there is deep sand as well as hard terrain.
[ترجمه ترگمان]در صحرای مرکزی، شن و ماسه عمیق و همچنین زمین سخت وجود دارد
[ترجمه گوگل]در بیابان مرکزی عرب وجود دارد شن و ماسه عمیق و همچنین زمین سخت است
[ترجمه گوگل]در بیابان مرکزی عرب وجود دارد شن و ماسه عمیق و همچنین زمین سخت است
6. Two a. m. in the Arabian desert, the world's fifth richest man sits alone.
[ترجمه ترگمان] دوتا ام در صحرای عربستان، پنجمین مرد جهان تنها می نشیند
[ترجمه گوگل]دو نفر متر در بیابان عربستان، پنجمین ثروتمندترین مرد جهان تنها نشسته است
[ترجمه گوگل]دو نفر متر در بیابان عربستان، پنجمین ثروتمندترین مرد جهان تنها نشسته است
7. 00 a. m. in the Arabian desert, the world's fifth richest man sits alone.
[ترجمه ترگمان]ساعت ۰۰ ام در صحرای عربستان، پنجمین مرد جهان تنها می نشیند
[ترجمه گوگل]00 a متر در بیابان عربستان، پنجمین ثروتمندترین مرد جهان تنها نشسته است
[ترجمه گوگل]00 a متر در بیابان عربستان، پنجمین ثروتمندترین مرد جهان تنها نشسته است
8. Watering holes in the Arabian desert are few and far between.
[ترجمه ترگمان]حفره های آب دار در صحرای عربستان کم و بیش فاصله دارند
[ترجمه گوگل]سوراخ های آبیاری در بیابان عربی اندکی دور از هم هستند
[ترجمه گوگل]سوراخ های آبیاری در بیابان عربی اندکی دور از هم هستند
9. The towering ridge of a sand dune in the Arabian Desert points to the afternoon sun.
[ترجمه ترگمان]صخره های سربه فلک کشیده یک تپه شنی در صحرای عربی به خورشید بعد از ظهر بستگی دارد
[ترجمه گوگل]لبه ی بلند از ماسه های ماسه ای در صحرای عرب به خورشید بعد از ظهر اشاره دارد
[ترجمه گوگل]لبه ی بلند از ماسه های ماسه ای در صحرای عرب به خورشید بعد از ظهر اشاره دارد
10. Where our prophet would have been most likely to err would have been in understimating the recuperative power of the Latin end of Europe, and in ignoring the latent forces of the Arabian desert .
[ترجمه ترگمان]در جایی که پیامبر ما به احتمال زیاد مرتکب خطا می شد، قدرت recuperative انتهای آمریکای لاتین اروپا را در بر می گرفت، و در نادیده گرفتن نیروهای پنهانی صحرای عربی
[ترجمه گوگل]در جایی که پیامبر ما احتمالا به اشتباه بوده است، ممکن است در تقلیل قدرت احیاء پایان اروپا در لاتین و نادیده گرفتن نیروهای پنهانی بیابان عربی قرار داشته باشد
[ترجمه گوگل]در جایی که پیامبر ما احتمالا به اشتباه بوده است، ممکن است در تقلیل قدرت احیاء پایان اروپا در لاتین و نادیده گرفتن نیروهای پنهانی بیابان عربی قرار داشته باشد
11. From about 800 BC to AD 300, the city of Ubar in the Arabian Desert served as an outpost for the lucrative trade in frankincense, a sweet-smelling gum resin.
[ترجمه ترگمان]از حدود ۸۰۰ سال پیش از میلاد تا ۳۰۰ میلادی، شهر of در صحرای عربی به عنوان یک پایگاه برای تجارت سودمند کندر، یک صمغ آدامس شیرین خوشبو خدمت کرد
[ترجمه گوگل]از حدود 800 سال قبل از میلاد تا 300 سالگی، شهر اوبر در صحرای عرب خلیج عربستان برای تجارت سودآور از بنفش، یک رزین صمغ شیرین بویایی خدمت کرد
[ترجمه گوگل]از حدود 800 سال قبل از میلاد تا 300 سالگی، شهر اوبر در صحرای عرب خلیج عربستان برای تجارت سودآور از بنفش، یک رزین صمغ شیرین بویایی خدمت کرد
12. A lone man walks over sand dunes in the Saudi Arabian desert.
[ترجمه ترگمان]یک مرد تنها بر روی تپه های ماسه ای در صحرای عربستان صعودی قدم می زند
[ترجمه گوگل]یک مرد تنها در تپه های ماسه ای در صحرای عربستان عربستان می گذرد
[ترجمه گوگل]یک مرد تنها در تپه های ماسه ای در صحرای عربستان عربستان می گذرد
13. The moon rises through hazy clouds over the dunes of the Saudi Arabian desert.
[ترجمه ترگمان]ماه از میان ابره ای مه آلود بر فراز تپه های عربستان صعودی ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]ماه از طریق تپه های بیابان عربستان سعودی از طریق ابرهای مرطوب افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]ماه از طریق تپه های بیابان عربستان سعودی از طریق ابرهای مرطوب افزایش می یابد
14. Camels are the main means of transportation in the Arabian desert.
[ترجمه ترگمان]شتر ابزار اصلی حمل و نقل در صحرای عربی است
[ترجمه گوگل]شترها وسیله اصلی حمل و نقل در صحرای عرب هستند
[ترجمه گوگل]شترها وسیله اصلی حمل و نقل در صحرای عرب هستند
15. In this way he kept up the illusion that he was living under canvas in some Arabian desert.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، خیال می کرد که در یک صحرای عربستان زندگی می کند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب او این توهم را ادامه داد که در برخی صحراهای عربی تحت بوم زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب او این توهم را ادامه داد که در برخی صحراهای عربی تحت بوم زندگی می کرد
کلمات دیگر: