1- (زمین یا پایین) گذاشتن 2- (در شعار دادن) مرگ بر، مرده باد، سرنگون باد
down with
1- (زمین یا پایین) گذاشتن 2- (در شعار دادن) مرگ بر، مرده باد، سرنگون باد
انگلیسی به انگلیسی
• put down, throw down; get rid of; suffering from, sick (with a cold, etc.)
جملات نمونه
1. If you lie down with dogs, you will get up with fleas.
[ترجمه ترگمان]اگر با سگ ها به زمین دراز بکشی، با کک بیدار می شوی
[ترجمه گوگل]اگر با سگ ها دراز بکشید، کک می کنید
[ترجمه گوگل]اگر با سگ ها دراز بکشید، کک می کنید
2. He that is down, down with him.
[ترجمه ترگمان] اون مرد، اون پایین پیش اونه
[ترجمه گوگل]او که پایین است، پایین با او
[ترجمه گوگل]او که پایین است، پایین با او
3. He that lies down with dogs must rise up with fleas.
[ترجمه ترگمان]اون با سگ ها دروغ می گه باید با کک بلند شه
[ترجمه گوگل]کسی که سگها را نابود می کند باید با کک ها بالا برود
[ترجمه گوگل]کسی که سگها را نابود می کند باید با کک ها بالا برود
4. The pear tree was bowed down with the weight of its fruit.
[ترجمه ترگمان]درخت گلابی با وزن میوه خم شده بود
[ترجمه گوگل]درخت گلابی با وزن میوه آن پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]درخت گلابی با وزن میوه آن پوشیده شده بود
5. The branches were bowed down with the weight of the snow.
[ترجمه ترگمان]شاخه ها با وزن برف خم شده بودند
[ترجمه گوگل]شاخه ها با وزن برف پوشیده بودند
[ترجمه گوگل]شاخه ها با وزن برف پوشیده بودند
6. They bound him down with cords.
[ترجمه ترگمان]او را با طناب به زمین بستند
[ترجمه گوگل]آنها را با طناب بستند
[ترجمه گوگل]آنها را با طناب بستند
7. She dragged him down with her.
[ترجمه ترگمان]او را با خودش به زمین می کشید
[ترجمه گوگل]او او را با او کشید
[ترجمه گوگل]او او را با او کشید
8. The children were jumping up and down with excitement.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از فرط هیجان بالا و پایین می پریدند
[ترجمه گوگل]بچه ها با هیجان بالا و پایین پریدند
[ترجمه گوگل]بچه ها با هیجان بالا و پایین پریدند
9. Thomas came down with chickenpox at the weekend.
[ترجمه ترگمان]در آخر هفته توماس با chickenpox آمد
[ترجمه گوگل]توماس در آخر هفته با تورم افتاد
[ترجمه گوگل]توماس در آخر هفته با تورم افتاد
10. A security guard brought him down with a flying tackle.
[ترجمه ترگمان]یک مامور امنیتی او را با یک توپ پرنده به پایین آورد
[ترجمه گوگل]یک نگهبان امنیتی او را با یک پرواز پرواز آورد
[ترجمه گوگل]یک نگهبان امنیتی او را با یک پرواز پرواز آورد
11. We washed some bread down with a glass of milk for breakfast.
[ترجمه ترگمان]برای صبحانه مقداری نان با یک لیوان شیر خوردیم
[ترجمه گوگل]ما نان را با یک لیوان شیر برای صبحانه شستشو دادیم
[ترجمه گوگل]ما نان را با یک لیوان شیر برای صبحانه شستشو دادیم
12. Why don't you plunk yourself down with a good book?
[ترجمه ترگمان]چرا خودت رو با یه کتاب خوب خالی نمی کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا شما با یک کتاب خوب خود را نمی کنید؟
[ترجمه گوگل]چرا شما با یک کتاب خوب خود را نمی کنید؟
13. Three members of the band went down with flu.
[ترجمه ترگمان]سه تا از اعضای گروه با سرماخوردگی رفته پایین
[ترجمه گوگل]سه عضو این گروه با آنفولانزای خوکی روبرو شدند
[ترجمه گوگل]سه عضو این گروه با آنفولانزای خوکی روبرو شدند
14. He sat down with his lame leg outstretched.
[ترجمه ترگمان]پای چلاق خود را دراز کرد و نشست
[ترجمه گوگل]او با پاهای لنگش بیرون زد
[ترجمه گوگل]او با پاهای لنگش بیرون زد
15. The poor woman was loaded down with family responsibilities.
[ترجمه ترگمان]زن بیچاره با مسئولیت های خانوادگی بار شد
[ترجمه گوگل]زن فقیر با مسئولیت های خانوادگی بارگیری شد
[ترجمه گوگل]زن فقیر با مسئولیت های خانوادگی بارگیری شد
پیشنهاد کاربران
نابود کردن
کلمات دیگر: