(مهجور) مرگ، (محلی) شمار زیاد، مقدار زیاد، کشتار، جنس مونک، پیه خوک
mort
(مهجور) مرگ، (محلی) شمار زیاد، مقدار زیاد، کشتار، جنس مونک، پیه خوک
انگلیسی به فارسی
کشتار، مقدار زیاد، زن، جنس مونث، پیه خوک
انگلیسی به انگلیسی
• much, large quantity; horn blast which indicates death (hunting)
جملات نمونه
1. The crucial Mort Homme was to be taken by a flanking attack from the northeast, via the Bois des Corbeaux.
[ترجمه ترگمان]مرگ حیاتی دسته آ رمه از طریق یک حمله flanking از شمال شرقی از طریق جنگل des بدست آمد
[ترجمه گوگل]Mort Homme مهم بود که توسط یک حمله جانبی از شمال شرقی، از طریق Bois des Corbeaux گرفته شود
[ترجمه گوگل]Mort Homme مهم بود که توسط یک حمله جانبی از شمال شرقی، از طریق Bois des Corbeaux گرفته شود
2. Mort discovered, curled inside the neck, the three of hearts.
[ترجمه ترگمان]مورت در حالی که دور گردن جمع شده بود متوجه شد که سه قلب در گردن او جمع شده اند
[ترجمه گوگل]مورت کشف شد، در داخل گردن، سه قلب پیچ خورده است
[ترجمه گوگل]مورت کشف شد، در داخل گردن، سه قلب پیچ خورده است
3. The company premiere of Petite Mort is certainly different.
[ترجمه ترگمان]برنامه افتتاحیه company مرگ قطعا متفاوت است
[ترجمه گوگل]نخستین محصول شرکت Petite Mort قطعا متفاوت است
[ترجمه گوگل]نخستین محصول شرکت Petite Mort قطعا متفاوت است
4. Jay told Mort to name a card, any card.
[ترجمه ترگمان]جی به \"مورت\" گفت که یه کارت اعتباری داشته باشه، هر کارت دیگه ای
[ترجمه گوگل]جی به مورت می گوید که یک کارت، هر کارت بدهد
[ترجمه گوگل]جی به مورت می گوید که یک کارت، هر کارت بدهد
5. "Rupert, and probably Mort, would say, It's my newspaper,' " he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" روپرت و احتمالا مرگ، این روزنامه من است \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'روپرت و احتمالا مورت می گویند، این روزنامه من است '
[ترجمه گوگل]او گفت: 'روپرت و احتمالا مورت می گویند، این روزنامه من است '
6. "When the tide rises, all boats rise," Mort Zuckerman, Boston Properties' chairman, said.
[ترجمه ترگمان]مرگ زاکرمن، رئیس املاک بوستون، گفت: \" وقتی جزر و مد بالا بیاید همه قایق ها افزایش پیدا می کنند \"
[ترجمه گوگل]مورت Zuckerman، رئیس بوستون خواص، گفت: 'هنگامی که افزایش موج، تمام قایق افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]مورت Zuckerman، رئیس بوستون خواص، گفت: 'هنگامی که افزایش موج، تمام قایق افزایش می یابد
7. Real estate investor Mort Zuckerman tells the CNBC TV network that about 10 percent of one of his charitable trusts was invested with Madoff and had lost about $30 million.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران املاک و مستغلات، جان زاکرمن به شبکه تلویزیونی CNBC گفت که حدود ۱۰ درصد از trusts خیریه او با Madoff سرمایه گذاری شده و حدود ۳۰ میلیون دلار از دست رفته است
[ترجمه گوگل]سرمایه گذار املاک و مستغلات مورت Zuckerman به شبکه تلویزیونی CNBC می گوید که حدود 10 درصد از اعتماد خیرخواهانه او با مدافف سرمایه گذاری شده و حدود 30 میلیون دلار از دست داده است
[ترجمه گوگل]سرمایه گذار املاک و مستغلات مورت Zuckerman به شبکه تلویزیونی CNBC می گوید که حدود 10 درصد از اعتماد خیرخواهانه او با مدافف سرمایه گذاری شده و حدود 30 میلیون دلار از دست داده است
8. You're a fool Mort, a fool that supported Obama because it garnered you favor with your pals in the media.
[ترجمه ترگمان]تو مرگ fool، احمقی که از اوباما حمایت کرد، چون باعث شد که شما با دوستان تان در رسانه ها حمایت کنید
[ترجمه گوگل]شما یک مورت احمق هستید، احمق که از اوباما حمایت کرد؛ زیرا شما در رسانه های خود به شما کمک کردید
[ترجمه گوگل]شما یک مورت احمق هستید، احمق که از اوباما حمایت کرد؛ زیرا شما در رسانه های خود به شما کمک کردید
9. One of the mort distinctive features of commonly used Chinese textbook on the national scale in Year 2000 is the proportional increase of classical style of writing.
[ترجمه ترگمان]یکی از ویژگی های بارز استفاده از کتاب درسی چینی در مقیاس ملی در سال ۲۰۰۰، افزایش متناسب با سبک کلاسیک نوشتاری است
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های متمایز متداول کتاب های چینی در مقیاس ملی در سال 2000، افزایش نسبی سبک کلاسیک نوشتن است
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های متمایز متداول کتاب های چینی در مقیاس ملی در سال 2000، افزایش نسبی سبک کلاسیک نوشتن است
10. Tells about Mort Janklow's sale of William Safire's memoir about his time in the Nixon Administration.
[ترجمه ترگمان]کتاب خاطرات ویلیام Janklow را درباره زمان خود در اداره نیکسون به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]در مورد فروش مارت جانکلو از خاطرات ویلیام صفر در مورد زمان خود در دولت نیکسون می گوید
[ترجمه گوگل]در مورد فروش مارت جانکلو از خاطرات ویلیام صفر در مورد زمان خود در دولت نیکسون می گوید
11. Mort would never hire someone that would turn the company. . . . . on its head.
[ترجمه ترگمان]مورت \"هرگز کسی رو استخدام نمی کنه که\" شرکت \" \" رو به سر خودش بکشه
[ترجمه گوگل]مورت هرگز کسی را استخدام نمی کند که این شرکت را تبدیل کند در سر آن
[ترجمه گوگل]مورت هرگز کسی را استخدام نمی کند که این شرکت را تبدیل کند در سر آن
12. Hughton was appointed assistant boss last week and Mort confirmed that it was solely Keegan's decision.
[ترجمه ترگمان]Hughton هفته گذشته بعنوان دستیار رئیس منصوب شد و مرگ تایید کرد که این تصمیم تنها تصمیم Keegan است
[ترجمه گوگل]Hughton هفته گذشته مأمور دستیار شد و مورت تایید کرد که این تصمیم تنها Keegan بود
[ترجمه گوگل]Hughton هفته گذشته مأمور دستیار شد و مورت تایید کرد که این تصمیم تنها Keegan بود
13. At its western extremity this ridge merged into the Bois des Corbeaux that flanked the Mort Homme directly from the northeast.
[ترجمه ترگمان]در انتهای غربی این تپه به جنگل des رسیدند که در دو طرف شرق Homme مستقیما از سمت شمال شرقی به حرکت درآمده بود
[ترجمه گوگل]در انتهای غربی این ریدر به 'Bois des Corbeaux' ادغام شد که به طور مستقیم از شمال شرقی به Mort Homme متصل بود
[ترجمه گوگل]در انتهای غربی این ریدر به 'Bois des Corbeaux' ادغام شد که به طور مستقیم از شمال شرقی به Mort Homme متصل بود
14. For the rest of the year, it was kept in the crypt of the museum behind the Monuments aux Morts.
[ترجمه ترگمان]برای بقیه سال، آن را در دخمه پشت آثار morts aux نگهداری کردند
[ترجمه گوگل]برای بقیه سال، آن را در معبد موزه پشت آثار مورس Monuments نگه داشته شد
[ترجمه گوگل]برای بقیه سال، آن را در معبد موزه پشت آثار مورس Monuments نگه داشته شد
15. One of the elder Falkenhayn's divisions alone left 200 men on the blood-soaked northern slopes of the Mort Homme.
[ترجمه ترگمان]یکی از the elder Falkenhayn بیش از ۲۰۰ نفر در دامنه های شمالی the لوم آ رمه باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]یکی از جدایی های فالکوهنن بزرگ، تنها 200 مرد را در دامنه های خلیج شمال شرقی مورت احساس کرد
[ترجمه گوگل]یکی از جدایی های فالکوهنن بزرگ، تنها 200 مرد را در دامنه های خلیج شمال شرقی مورت احساس کرد
پیشنهاد کاربران
شبیه "مرد"، بن مردن هستش.
کلمات دیگر: