(تخته یا باله ای که با طناب به قایق تندرو وصل است و شناگری بر آن سوار است) آب تخته، آب تخته سواری، آب سری، اکواپلین، قطعه ء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
aquaplane
(تخته یا باله ای که با طناب به قایق تندرو وصل است و شناگری بر آن سوار است) آب تخته، آب تخته سواری، آب سری، اکواپلین، قطعه ء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
انگلیسی به فارسی
قطعه چوبی که برای اسکی آبی بهکار میرود
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a board pulled by a speedboat and used to carry a standing rider along the surface of the water.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: aquaplanes, aquaplaning, aquaplaned
حالات: aquaplanes, aquaplaning, aquaplaned
• (1) تعریف: to ride on an aquaplane.
• (2) تعریف: of a vehicle or tire, to skid over water without the adequate traction for control. (Cf. hydroplane.)
• board towed on water
ride on board towed on water, ride on an aquaplane; (of vehicles) rise up on a thin layer of water between the tires and road (as so there is no contact with the road)
ride on board towed on water, ride on an aquaplane; (of vehicles) rise up on a thin layer of water between the tires and road (as so there is no contact with the road)
جملات نمونه
1. In wet weather cars sometimes aquaplane when you brake heavily.
[ترجمه ترگمان]در هوای مرطوب، گاهی اوقات هنگام ترمز به شدت ترمز می کنید
[ترجمه گوگل]در ماشین های آب و هوای مرطوب گاهی اوقات آکوپلان هنگامی که شما به شدت ترمز
[ترجمه گوگل]در ماشین های آب و هوای مرطوب گاهی اوقات آکوپلان هنگامی که شما به شدت ترمز
2. Wouldn't Julia love to aquaplane?
[ترجمه ترگمان]جولیا عاشق aquaplane نیست؟
[ترجمه گوگل]آیا جولیا به آکوپلان علاقه ندارد؟
[ترجمه گوگل]آیا جولیا به آکوپلان علاقه ندارد؟
3. One Young calf especially enjoyed raising a turtle to the surface with his snout and then shoving him across the tank like an aquaplane.
[ترجمه ترگمان]یک گوساله جوان به خصوص از بالا بردن یک لاک پشت به سطح پوزه اش لذت می برد و بعد او را مثل an به طرف باک هل می داد
[ترجمه گوگل]یک گوساله جوان به خصوص از بالا بردن لاک پشت به سطح با پستان خود لذت برد و سپس او را در سراسر مخزن مانند یک آکوپپلین سوار کرد
[ترجمه گوگل]یک گوساله جوان به خصوص از بالا بردن لاک پشت به سطح با پستان خود لذت برد و سپس او را در سراسر مخزن مانند یک آکوپپلین سوار کرد
4. One young calf especially enjoyed raising a turtle to the surface with his snout and then shoving him across the tank like an aquaplane .
[ترجمه ترگمان]یک گوساله جوان به خصوص از بالا بردن یک لاک پشت به سطح پوزه اش لذت می برد و بعد او را مثل یک aquaplane به وسط مخزن هل می داد
[ترجمه گوگل]یک گوساله جوان به خصوص از بالا بردن لاک پشت به سطح با بینیش لذت برد و سپس او را در سراسر مخزن مانند یک آکوپانین سوار کرد
[ترجمه گوگل]یک گوساله جوان به خصوص از بالا بردن لاک پشت به سطح با بینیش لذت برد و سپس او را در سراسر مخزن مانند یک آکوپانین سوار کرد
5. Then we shoved it across the tank like an aquaplane.
[ترجمه ترگمان]بعد مثل aquaplane به طرف تانک پرتاب شدیم
[ترجمه گوگل]سپس آن را در سرتاسر مخزن مانند یک آبرپانا ریختیم
[ترجمه گوگل]سپس آن را در سرتاسر مخزن مانند یک آبرپانا ریختیم
کلمات دیگر: