کلمه جو
صفحه اصلی

skin and bone


خیلی لاغر، (از لاغری) گوشت و استخوان
skin and bone(s)
پوست واستخوان، لاغر

انگلیسی به انگلیسی

• overly skinny, so skinny that you can see his bones

جملات نمونه

1. She was all skin and bone.
[ترجمه ترگمان]اون فقط پوست و استخوان بود
[ترجمه گوگل]او همه پوست و استخوان بود

2. He is wasting away to skin and bone for lack of food.
[ترجمه ترگمان]او برای کمبود غذا، پوست و استخوان خود را هدر می دهد
[ترجمه گوگل]او برای کمبود غذا به پوست و استخوان رفته است

3. He was all skin and bone after his illness.
[ترجمه ترگمان]پس از بیماری او پوست و استخوان داشت
[ترجمه گوگل]او همه پوست و استخوان پس از بیماری اش بود

4. He's all skin and bone after his illness.
[ترجمه ترگمان]پوست و استخوان بعد از بیماری او ست
[ترجمه گوگل]او همه پوست و استخوان پس از بیماری اش است

5. She was skin and bone.
[ترجمه ترگمان]پوست و استخوان بود
[ترجمه گوگل]او پوست و استخوان بود

6. The poor dog was practically skin and bone.
[ترجمه ترگمان]این سگ بیچاره تقریبا پوست و استخوان بود
[ترجمه گوگل]سگ فقیر عملا پوست و استخوان بود

7. When she died, she was just skin and bone.
[ترجمه ترگمان]وقتی اون مرد فقط پوست و استخوان بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که او درگذشت، او فقط پوست و استخوان بود

8. The inflammation was where there had been only skin and bone before.
[ترجمه ترگمان]التهاب جایی بود که قبلا فقط پوست و استخوان وجود داشت
[ترجمه گوگل]التهاب جایی بود که تنها پوست و استخوان پیش از آن بوده است

9. Four feet eleven inches of skin and bone, but a terrible sight to behold when roused.
[ترجمه ترگمان]چهار پا و یازده اینچ پوست و استخوان اما منظره وحشتناکی بود که دیده می شد
[ترجمه گوگل]چهار پا یازده اینچ از پوست و استخوان، اما یک دیدگاه وحشتناک برای دیدن زمانی که roused

10. When she died she was nothing but skin and bone.
[ترجمه ترگمان]وقتی مرد، اون هیچی جز پوست و استخوان نبود
[ترجمه گوگل]وقتی او فوت کرد چیزی جز پوست و استخوان نبود

11. The boy pined away to skin and bone.
[ترجمه ترگمان]پسر لاغر شده بود و به پوست و استخوان می خورد
[ترجمه گوگل]پسر بچه ها به پوست و استخوان رانده شده است

12. He was all skin and bone.
[ترجمه ترگمان]او پوست و استخوان بود
[ترجمه گوگل]او همه پوست و استخوان بود

13. Because she is literally nothing but skin and bone, all call her Spindle - shanks.
[ترجمه ترگمان]، چون اون واقعا هیچی جز پوست و استخوان نیست همه بهش میگن spindle
[ترجمه گوگل]از آنجا که او به معنای واقعی کلمه چیزی جز پوست و استخوان نیست، همه آنها اسپیندل - shanks را می نامند

14. He has wasted away to skin and bone.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر پوست و استخوان به هدر رفته است
[ترجمه گوگل]او به پوست و استخوان رفته است

15. He is all skin and bone.
[ترجمه ترگمان]او پوست و استخوان است
[ترجمه گوگل]او همه پوست و استخوان است


کلمات دیگر: