• not just one time, more than one time
more than once
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. He'd let me down more than once so the next time he asked me for a favour I gave him the brush off.
[ترجمه ترگمان]او مرا بیشتر از یک بار دیگر رها کرده بود تا دفعه بعد که از من خواست که یک لطفی به او بکنم، برس را کنار گذاشتم
[ترجمه گوگل]او اجازه داد تا من بیش از یک بار بگذارم تا دفعه بعد از من به نفع من به او برسد
[ترجمه گوگل]او اجازه داد تا من بیش از یک بار بگذارم تا دفعه بعد از من به نفع من به او برسد
2. I've been there more than once.
[ترجمه ترگمان]من بیشتر از یه بار اونجا بودم
[ترجمه گوگل]من بیش از یک بار آنجا بوده ام
[ترجمه گوگل]من بیش از یک بار آنجا بوده ام
3. I often run the washing machine more than once a day.
[ترجمه ترگمان]من اغلب ماشین لباس شویی را بیش از یک بار در روز اداره می کنم
[ترجمه گوگل]من اغلب ماشین لباسشویی را بیش از یک بار در روز اجرا می کنم
[ترجمه گوگل]من اغلب ماشین لباسشویی را بیش از یک بار در روز اجرا می کنم
4. Cutting school more than once in three months is a sign of trouble.
[ترجمه ترگمان]قطع مدرسه بیش از یک بار در سه ماه نشانه ای از دردسر است
[ترجمه گوگل]مدرسه برش بیش از یک بار در سه ماه، نشانه ای از مشکل است
[ترجمه گوگل]مدرسه برش بیش از یک بار در سه ماه، نشانه ای از مشکل است
5. More than once I came near to tears.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از یک بار که به گریه افتادم
[ترجمه گوگل]بیش از یک بار من نزدیک به اشک آمد
[ترجمه گوگل]بیش از یک بار من نزدیک به اشک آمد
6. More than once, depression drove him to attempt suicide.
[ترجمه ترگمان]بیش از یک بار، افسردگی او را وادار به خودکشی کرد
[ترجمه گوگل]بیش از یک بار، افسردگی او را به تلاش برای خودکشی برد
[ترجمه گوگل]بیش از یک بار، افسردگی او را به تلاش برای خودکشی برد
7. I'll have to win more than once, otherwise people will think it was a fluke.
[ترجمه ترگمان]من باید بیشتر از یک بار ببرم، در غیر این صورت مردم فکر می کنند که این یک اتفاق است
[ترجمه گوگل]من باید بیش از یک بار برنده شویم، در غیر این صورت مردم فکر می کنند این یک تلخ بود
[ترجمه گوگل]من باید بیش از یک بار برنده شویم، در غیر این صورت مردم فکر می کنند این یک تلخ بود
8. The experiments described above were performed more than once, with minor variations in the procedure adopted.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها توصیف شده در بالا بیش از یک بار انجام شدند و تغییرات جزئی در روش اتخاذ شد
[ترجمه گوگل]آزمایشات فوق الذکر انجام شده بیش از یک بار با تغییرات جزئی در روش انجام شده انجام می شود
[ترجمه گوگل]آزمایشات فوق الذکر انجام شده بیش از یک بار با تغییرات جزئی در روش انجام شده انجام می شود
9. More than once, more than a dozen times I have been tempted to try my hand at another profession.
[ترجمه ترگمان]بیش از یک بار، بیش از ده بار وسوسه شدم که دستم را در حرفه دیگری امتحان کنم
[ترجمه گوگل]بیش از یک بار، بیش از دوازده بار من وسوسه شدم که دستم را در حرفه دیگری امتحان کنم
[ترجمه گوگل]بیش از یک بار، بیش از دوازده بار من وسوسه شدم که دستم را در حرفه دیگری امتحان کنم
10. More than once a hot-water bottle filled with cider burst in the back of a closet, for a chambermaid to find.
[ترجمه ترگمان]بیش از یک بار یک بطری آب گرم پر از شراب سیب که از شراب سیب پر شده بود، در پستوی دکان یک دختر خدمتکار را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]بیش از یک بار یک بطری آب گرم پر از سیب در پشت گنجه پشت سر گذاشته شد، برای یک اتاق نشیمن برای پیدا کردن
[ترجمه گوگل]بیش از یک بار یک بطری آب گرم پر از سیب در پشت گنجه پشت سر گذاشته شد، برای یک اتاق نشیمن برای پیدا کردن
11. More than once, for example, the machine has been rendered catatonic.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، بیش از یک بار ماشین به catatonic تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بیش از یک بار، دستگاه کاتاتونیک شده است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بیش از یک بار، دستگاه کاتاتونیک شده است
12. Most people need to read something more than once to absorb all the ideas.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم نیاز دارند که چیزی بیش از یک بار بخوانند تا تمام ایده ها را جذب کنند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم نیاز به خواندن چیزی بیش از یک بار برای جذب همه ایده ها دارند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم نیاز به خواندن چیزی بیش از یک بار برای جذب همه ایده ها دارند
13. More than once I had gone down to the phone outside the chip shop at Annick Water.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از یک بار به تلفن بیرون مغازه chip که در آب Annick نشسته بود، رفتم
[ترجمه گوگل]بیش از یک بار من به تلفن خارج از فروشگاه تراشه در Annick Water رفته بودم
[ترجمه گوگل]بیش از یک بار من به تلفن خارج از فروشگاه تراشه در Annick Water رفته بودم
14. Truth was, I more than once looked back over my shoulder to see if anything was following me.
[ترجمه ترگمان]حقیقت این بود که من بیشتر از یک بار به بالای شانه ام نگاه کردم تا ببینم چیزی تعقیبم می کند یا نه
[ترجمه گوگل]حقیقت این بود که من بیش از یک بار پشت شانه هایم نگاه کردم تا ببینم آیا چیزی به دنبال من است یا نه
[ترجمه گوگل]حقیقت این بود که من بیش از یک بار پشت شانه هایم نگاه کردم تا ببینم آیا چیزی به دنبال من است یا نه
15. More than once I looked, too, to see the foreigner.
[ترجمه ترگمان]بیش از یک بار هم به آن نگاه کردم تا بیگانه را ببینم
[ترجمه گوگل]بیش از یک بار من نگاه کردم، برای دیدن خارجی
[ترجمه گوگل]بیش از یک بار من نگاه کردم، برای دیدن خارجی
کلمات دیگر: