رجوع شود به: slavic، اسلاوی، سقلابی
slavonic
رجوع شود به: slavic، اسلاوی، سقلابی
انگلیسی به فارسی
اسلاوی،سقلابی
اسلونیو
انگلیسی به انگلیسی
• slavic, part of the indo-european family of languages (includes russian, polish, czech, ukrainian, etc.)
slavonian, of or pertaining to slavonia or its inhabitants; slavic, of or pertaining to the slavs or their languages
something that is slavonic relates to the group of languages, including czech, polish, russian, and slovak, which are spoken in eastern europe.
you can also use slavonic to describe something that relates to the people who speak these languages.
slavonian, of or pertaining to slavonia or its inhabitants; slavic, of or pertaining to the slavs or their languages
something that is slavonic relates to the group of languages, including czech, polish, russian, and slovak, which are spoken in eastern europe.
you can also use slavonic to describe something that relates to the people who speak these languages.
جملات نمونه
1. The Ukrainians speak a Slavonic language similar to Russian.
[ترجمه ترگمان]اوکراینی با زبان Slavonic به زبان روسی صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]اوکراینی ها یک زبان اسلوونیایی مشابه با روسیه صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]اوکراینی ها یک زبان اسلوونیایی مشابه با روسیه صحبت می کنند
2. The Elbe divided the Eastphalians from the Slavonic Abotrites.
[ترجمه ترگمان]رود الب the را از the اسلاو جدا کرد
[ترجمه گوگل]الب تقسیم Eastphalians از Abotrites Slavonic
[ترجمه گوگل]الب تقسیم Eastphalians از Abotrites Slavonic
3. to speak a Slavonic language.
[ترجمه ترگمان]به زبان Slavonic صحبت کنم
[ترجمه گوگل]برای صحبت کردن زبان اسلوونی
[ترجمه گوگل]برای صحبت کردن زبان اسلوونی
4. At the Slavonic Studies reunion I met several current undergraduates from Campion.
[ترجمه ترگمان]در جلسه تجدید دیدار Slavonic چندین رشته رشته رشته رشته رشته current از کمپیون دریافت کردم
[ترجمه گوگل]در مراسم تحلیف مطالعات اسلاوی، چندین دانشجوی دوره فعلی را از کمپین دیدم
[ترجمه گوگل]در مراسم تحلیف مطالعات اسلاوی، چندین دانشجوی دوره فعلی را از کمپین دیدم
5. These brothers translated the Bible into Slavonic, were the inventors of the Glagotithic alphabet, and founded Slavonic literature.
[ترجمه ترگمان]این دو برادر کتاب مقدس را به Slavonic ترجمه کردند، مخترعان الفبای Glagotithic بودند و ادبیات Slavonic را بنیان نهادند
[ترجمه گوگل]این برادران کتاب مقدس را به Slavonic ترجمه کردند، مخترعان الفبای Glagotithic بودند و ادبیات اسلوونی را تأسیس کردند
[ترجمه گوگل]این برادران کتاب مقدس را به Slavonic ترجمه کردند، مخترعان الفبای Glagotithic بودند و ادبیات اسلوونی را تأسیس کردند
6. Arabic, Eskimo, and some Slavonic languages formally distinguish between one, two, and more than two.
[ترجمه ترگمان]عربی، اسکیمو، و برخی زبان های Slavonic به طور رسمی بین یک، دو، و بیش از دو زبان تمایز قایل می شوند
[ترجمه گوگل]عربی، اسکیمو و بعضی از زبانهای اسلاوونی به طور رسمی بین یک، دو و بیش از دو تفاوت دارند
[ترجمه گوگل]عربی، اسکیمو و بعضی از زبانهای اسلاوونی به طور رسمی بین یک، دو و بیش از دو تفاوت دارند
7. Duos: Dvorak's Slavonic Dances.
[ترجمه ترگمان]dvorak:
[ترجمه گوگل]رقص اسلواکی دوووراک
[ترجمه گوگل]رقص اسلواکی دوووراک
8. The Slavonic premier began talks with Merkel at his residence fair outside Moscow along congratulating her on Women's Day, which is warmhearted celebrated in Russia.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر Slavonic با مرکل در محل اقامت خود در خارج از مسکو با مرکل صحبت کرد و به مناسبت روز زن که در روسیه جشن گرفته شد به او تبریک گفت
[ترجمه گوگل]نخست وزیر اسلونیون مذاکراتی را با مرکل در نمایشگاه محل اقامت خود در خارج از مسکو آغاز کرد و در تبریک به او در روز زن که از روسیه در روسیه قدردانی شده است
[ترجمه گوگل]نخست وزیر اسلونیون مذاکراتی را با مرکل در نمایشگاه محل اقامت خود در خارج از مسکو آغاز کرد و در تبریک به او در روز زن که از روسیه در روسیه قدردانی شده است
9. Of Slavonic ancestry Nietzsche was born in 1844 in the village of Rocken, on the historic battlefield of Lutzen.
[ترجمه ترگمان]Of در سال ۱۸۴۴ در روستای Rocken در نبرد تاریخی Lutzen به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]نیچه در سال 1844 در روستای راکن در میدان جنگ تاریخی لوتزن متولد شد
[ترجمه گوگل]نیچه در سال 1844 در روستای راکن در میدان جنگ تاریخی لوتزن متولد شد
10. The Greek and Slavonic bibles also accept 1 Esdras, and 3 Maccabees,another Maccabean book.
[ترجمه ترگمان]انجیل یونانی و Slavonic نیز ۱ Esdras و ۳ Maccabees، یک کتاب Maccabean دیگر را می پذیرند
[ترجمه گوگل]کتاب مقدس یونانی و اسلوونی همچنین 1 اسدس و 3 مکبابی، یکی دیگر از کتاب مکبایان را می پذیرند
[ترجمه گوگل]کتاب مقدس یونانی و اسلوونی همچنین 1 اسدس و 3 مکبابی، یکی دیگر از کتاب مکبایان را می پذیرند
11. Only Slavonic President Vladimir Putin and Hong Kong's main administrative Donald Tsang chose green.
[ترجمه ترگمان]تنها رئیس جمهور Slavonic ولادیمیر پوتین و دونالد Tsang مدیر اصلی هنگ کنگ رنگ سبز را انتخاب کردند
[ترجمه گوگل]ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور اسلوونی و دونالد تسانگ، مدیر اصلی هنگ کنگ، سبز را انتخاب کردند
[ترجمه گوگل]ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور اسلوونی و دونالد تسانگ، مدیر اصلی هنگ کنگ، سبز را انتخاب کردند
12. Slavonic Dance No. 10 for piano, 4 hands in E minor.
[ترجمه ترگمان]رقص Slavonic شماره ۱۰ برای پیانو، ۴ دست در E کوچک
[ترجمه گوگل]رقص اسلواکی شماره 10 برای پیانو، 4 دست در E minor
[ترجمه گوگل]رقص اسلواکی شماره 10 برای پیانو، 4 دست در E minor
13. Slavonic PM Vladimir Putin has thanked Fifa "from the base of my center" for choosing Russia to be the host of the 2018 World Cup.
[ترجمه ترگمان]ولادیمیر پوتین نخست وزیر Slavonic از فیفا \"از پایه مرکز من\" برای انتخاب روسیه برای میزبانی جام جهانی ۲۰۱۸ قدردانی کرده است
[ترجمه گوگل]ولادیمیر پوتین، نخست وزیر اسلوونی، از فیفا 'از پایه مرکز من' برای انتخاب روسیه به عنوان میزبان جام جهانی 2018 تشکر کرده است
[ترجمه گوگل]ولادیمیر پوتین، نخست وزیر اسلوونی، از فیفا 'از پایه مرکز من' برای انتخاب روسیه به عنوان میزبان جام جهانی 2018 تشکر کرده است
14. He used original colour compositions which evoke Slavonic popular art and which are similar to precious watermark works.
[ترجمه ترگمان]او از ترکیبات رنگی اصلی استفاده می کرد که هنر محبوب Slavonic را به وجود می آورد و مشابه با آثار هنری با ارزش است
[ترجمه گوگل]او از ترکیب رنگ اصلی استفاده می کند که هنر مشهور اسلاووی را تشویق می کند و شبیه کارهای با ارزش علامت گذاری می شود
[ترجمه گوگل]او از ترکیب رنگ اصلی استفاده می کند که هنر مشهور اسلاووی را تشویق می کند و شبیه کارهای با ارزش علامت گذاری می شود
کلمات دیگر: