کلمه جو
صفحه اصلی

trustingly


با اطمینان، توکلا

انگلیسی به فارسی

با اعتماد به نفس


انگلیسی به انگلیسی

• trustfully, with faith, confidently

جملات نمونه

1. This one followed him trustingly, its interest only evaporating when it was turned away from the bar we entered.
[ترجمه ترگمان]این یکی با اطمینان او را دنبال کرد، و این موضوع فقط وقتی از بار که ما وارد شدیم، محو می شود
[ترجمه گوگل]این یکی به طرز محسوسی به او نگاه کرد، منافع آن فقط از بین رفت که از نوار ما وارد شده بود

2. As she placed her hands trustingly in his, he moved out of the strong light and she saw his face.
[ترجمه ترگمان]وقتی او دستانش را روی شانه او گذاشت، از نور قوی بیرون آمد و صورت او را دید
[ترجمه گوگل]همانطور که دستانش را به آرامی در دستش قرار داد، از نور شدید خارج شد و صورتش را دید

3. She looked at her father trustingly.
[ترجمه ترگمان]با لحن مطمئنی به پدرش نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او با اطمینان به پدرش نگاه کرد

4. In many villages back door is still left trustingly open.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از دهات باز هنوز باز است
[ترجمه گوگل]در بسیاری از روستاها، درب عقب هنوز باز است

5. She lifted her head and looked trustingly at Xu Huabei.
[ترجمه ترگمان]سرش را بلند کرد و با اطمینان به Huabei Xu نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او سرش را بلند کرد و به Xu Huabei اعتماد کرد

6. In many village back door is still leave trustingly open.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از خانه های دهکده هنوز باز است
[ترجمه گوگل]در بسیاری از روستاهای عقب، هنوز هم به آرامی باز می شود

7. Those who trustingly abandon themselves to God in times of crisis will indeed experience his deliverance.
[ترجمه ترگمان]کسانی که در زمان بحران خود را به خدا می سپارند در واقع راه نجات او را تجربه خواهند کرد
[ترجمه گوگل]کسانی که به اعتقاد خود خود را در زمان بحران خود رها می کنند، حقیقتا آزادی او را تجربه خواهند کرد

8. In many villages back doors are still left trustingly open.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از دهات باز هنوز باز است
[ترجمه گوگل]در بسیاری از روستاها، درهای پشتی هنوز هم باقی مانده اند

9. His son took the hand trustingly.
[ترجمه ترگمان]پسر با اطمینان دستش را گرفت
[ترجمه گوگل]پسرش دست اعتماد به نفس گرفت

10. He was on his feet, holding out his hand to Nick who went to him and took it trustingly.
[ترجمه ترگمان]او روی پاهایش بود و دستش را به سوی نیک که پیش او رفته بود دراز کرد و با اطمینان آن را برداشت
[ترجمه گوگل]او در پاهای خود بود، دست خود را به نیک که دستش به او بود، برد و اعتمادش را به دست آورد

11. Do not plan harm against your neighbor whom lives trustingly beside you.
[ترجمه ترگمان]با neighbor که در کنار شما زندگی می کند قصد آزار و اذیت نکنید
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی کنید که با همسایه خود زندگی کنید که با اطمینان در کنار شما زندگی می کند


کلمات دیگر: