کلمه جو
صفحه اصلی

moralizing

انگلیسی به فارسی

اخلاقی کردن، نتیجه اخلاقی گرفتن از


انگلیسی به انگلیسی

• relating to standards of morals

جملات نمونه

1. He's always moralizing about the behaviour of young people.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد رفتار افراد جوان بحث می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد رفتار جوانان اخلاقی است

2. The speaker began moralizing on the right way for people to behave, and his listeners soon lost interest.
[ترجمه ترگمان]سخنگو در مورد روش درست برای افرادی که رفتار می کنند صحبت کرد، و شنوندگان او به زودی علاقه خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]سخنران اخلاقیات را در راه درست برای رفتار مردم آغاز کرد و شنوندگانش به زودی علاقه خود را از دست دادند

3. She's always moralizing about the behaviour of today's young people.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد رفتار جوانان امروز صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد رفتار جوانان امروز اخلاقی است

4. He's always moralizing about 'young people today'.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد جوان ها حرف می زد
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد 'جوانان امروز' اخلاقی است

5. The play veers from loopy comedy to serious moralizing.
[ترجمه ترگمان]این نمایشنامه از کمدی loopy گرفته تا اخلاقی اخلاقی بود
[ترجمه گوگل]این بازی از کمدی عجیب و غریب گرفته تا اخلاقی جدی است

6. Practically all moralizing is absent from Romantic drama.
[ترجمه ترگمان]عملا همه moralizing از درام رمانتیک غایب است
[ترجمه گوگل]عملا همه ی اخلاقی بودن در نقش رمانتیک نیست

7. Practically all moralizing is absent from this play as it is from Romantic theater.
[ترجمه ترگمان]عملا همه moralizing از این نمایش غایب است چون این نمایش از تئاتر رومانتیک است
[ترجمه گوگل]تقریبا تمام اخلاقیات از این بازی غایب است، همانطور که از تئاتر رمانتیک است

8. Then, too, right beside the moralizing lay a deep and thoroughgoing tolerance.
[ترجمه ترگمان]سپس، در کنار اخلاقی اخلاقی، در کنار اخلاقی اخلاقی، تحمل ناپذیری وجود داشت
[ترجمه گوگل]سپس، درست در کنار اخلاقیات، تحمل عمیق و دقیق هم قرار می گیرد

9. Moralizing - education is the main content in the field of the legal thought of Confucius.
[ترجمه ترگمان]آموزش و پرورش، محتوای اصلی در زمینه تفکر حقوقی کنفسیوس است
[ترجمه گوگل]اخلاق - آموزش و پرورش محتوای اصلی در زمینه افکار قانونی کنفوسیوس است

10. His constant moralizing drove me mad.
[ترجمه ترگمان]اخلاقی اخلاقی اون منو دیوونه می کرد
[ترجمه گوگل]اخلاق مداوم او مرا فراموشی داد

11. They are moralizing about the dangers of drink.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد خطرات نوشیدن بحث می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد خطرات نوشیدنی اخلاقی هستند

12. None of your moralizing on the failings of the young generation!
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از اصول اخلاقی شما درباره شکست نسل جوان نیست!
[ترجمه گوگل]هیچ یک از شما اخلاقی بودن در مورد شکست های نسل جوان!

13. Meir said that Rogers was "moralizing" and that the major powers could not make peace on behalf of others.
[ترجمه ترگمان]میر گفت که راجرز \"اخلاقی است\" و اینکه قدرت های اصلی نمی توانند از طرف دیگران صلح کنند
[ترجمه گوگل]میر گفت که راجرز 'اخلاقی کردن' بود و قدرتهای بزرگ نمیتوانستند از طرف دیگران صلح کنند

14. Another important characteristic of the sentimental comedy is its moralizing, ethical nature.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از ویژگی های مهم این کمدی احساساتی اخلاقی، طبیعت اخلاقی است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از ویژگی های مهم کمدی احساسی، طبیعت اخلاقی و اخلاقی آن است


کلمات دیگر: