وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان، اخلاق گرایانه، خشکه مقدس، تحمیلگر اخلاقی، متعصب
moralistic
وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان، اخلاق گرایانه، خشکه مقدس، تحمیلگر اخلاقی، متعصب
انگلیسی به فارسی
وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان، اخلاق گرایانه
خشکه مقدس، تحمیلگر اخلاقی، متعصب
اندرزگرانه
اخلاقی
انگلیسی به انگلیسی
• of a moralist; characterized by ethical values; virtuous
someone who is moralistic has harsh or extreme ideas about what is right and wrong, and tries to force other people to accept those ideas.
someone who is moralistic has harsh or extreme ideas about what is right and wrong, and tries to force other people to accept those ideas.
جملات نمونه
1. Drug addicts need sympathetic, not moralistic, treatment.
[ترجمه ایمان] معتادان مواد مخدر به درمان دلسوزانه و نه تعصبانه نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]معتادان مواد مخدر به همدلی نیاز دارند، نه moralistic، درمان[ترجمه گوگل]معتادان به مواد مخدر نیاز به درمان دارند، نه اخلاقی
2. In the moralistic accents of today's leaders we hear echoes of a previous generation's hypocrisy.
[ترجمه ترگمان]در لهجه moralistic رهبران امروز، ما انعکاس ریاکاری نسل قبلی را می شنویم
[ترجمه گوگل]در تمرکز اخلاقی رهبران امروز، ما می شنویم رکود ریاکاری نسل قبلی
[ترجمه گوگل]در تمرکز اخلاقی رهبران امروز، ما می شنویم رکود ریاکاری نسل قبلی
3. He has become more moralistic.
[ترجمه ترگمان]او has شده است
[ترجمه گوگل]او تبدیل به اخلاقی تر شده است
[ترجمه گوگل]او تبدیل به اخلاقی تر شده است
4. They are stepping over the invisible, moralistic Maginot Line of the old culture of opposition.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال قدم زدن بر روی خط محو و نامرئی فرهنگ قدیمی اپوزیسیون هستند
[ترجمه گوگل]آنها بر خط مگیینو نامطلوب و اخلاقی فرهنگ قدیمی مخالفان افزوده اند
[ترجمه گوگل]آنها بر خط مگیینو نامطلوب و اخلاقی فرهنگ قدیمی مخالفان افزوده اند
5. Since their interest in the past was primarily moralistic, precise knowledge of actual events and when they happened was not required.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که علاقه آن ها به گذشته در درجه اول moralistic بود، دانش دقیق از وقایع واقعی و زمانی که این اتفاق رخ داد، مورد نیاز نبود
[ترجمه گوگل]از آنجا که علاقه آنها به گذشته عمدتا اخلاقی بود، شناخت دقیق وقایع واقعی و زمانی که اتفاق می افتاد نیازی نبود
[ترجمه گوگل]از آنجا که علاقه آنها به گذشته عمدتا اخلاقی بود، شناخت دقیق وقایع واقعی و زمانی که اتفاق می افتاد نیازی نبود
6. Brown, of course, is anything but moralistic.
[ترجمه ترگمان]البته قهوه ای چیزی جز moralistic نیست
[ترجمه گوگل]البته براون، چیزی غیر اخلاقی است
[ترجمه گوگل]البته براون، چیزی غیر اخلاقی است
7. He handed Eleanor's book to a moralistic old bag he had once done a writing workshop with.
[ترجمه ترگمان]دفتر الی نور را به یک کیف کهنه و قدیمی که یک بار کارگاه نوشتن را با آن انجام داده بود، داد
[ترجمه گوگل]او کتاب الینور را به یک کیف پول قدیمی که یکبار با یک کارگاه نوشتن انجام می داد، به دست آورد
[ترجمه گوگل]او کتاب الینور را به یک کیف پول قدیمی که یکبار با یک کارگاه نوشتن انجام می داد، به دست آورد
8. Both were deeply religious, highly intelligent, moralistic southerners who went to the White House as amateurs and outsiders.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها عمیقا مذهبی، بسیار باهوش، moralistic جنوبی بودند که به عنوان آماتور و خارجی به کاخ سفید رفتند
[ترجمه گوگل]هر دوی آنها عمیقا مذهبی، بسیار هوشمندانه و معتقد به جوامع جنوبی بودند که به عنوان سفیر و بیگانه به کاخ سفید رفتند
[ترجمه گوگل]هر دوی آنها عمیقا مذهبی، بسیار هوشمندانه و معتقد به جوامع جنوبی بودند که به عنوان سفیر و بیگانه به کاخ سفید رفتند
9. Some readers may give them a moralistic spin, arguing that they prove something essential about gay men or homosexuality or promiscuity.
[ترجمه ترگمان]برخی از خوانندگان ممکن است به آن ها یک اسپین moralistic بدهند، با این استدلال که آن ها چیزی ضروری در مورد مردان همجنس گرا یا همجنس گرایی یا بیبندوباری جنسی را ثابت می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از خوانندگان ممکن است یک چرخش اخلاقی به آنها بدهند، و این استدلال می کنند که آنها در رابطه با مردان همجنسگرا یا همجنس گرایی یا فریبکارانه چیزی مهم را ثابت می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از خوانندگان ممکن است یک چرخش اخلاقی به آنها بدهند، و این استدلال می کنند که آنها در رابطه با مردان همجنسگرا یا همجنس گرایی یا فریبکارانه چیزی مهم را ثابت می کنند
10. The tone of the play is very moralistic.
[ترجمه ترگمان]لحن نمایش خیلی عجیب است
[ترجمه گوگل]لحن بازی بسیار اخلاقی است
[ترجمه گوگل]لحن بازی بسیار اخلاقی است
11. In the eighteenth century criticism was less moralistic than utilitarian and economic.
[ترجمه ترگمان]در قرن هجدهم، انتقاد کم تر از فایده عملی و اقتصادی بود
[ترجمه گوگل]در قرن هجدهم، انتقاد از لحاظ اخلاقی کمتر از سودآوری و اقتصادی بود
[ترجمه گوگل]در قرن هجدهم، انتقاد از لحاظ اخلاقی کمتر از سودآوری و اقتصادی بود
12. Willem Dafoe has played both sides of the moralistic coin.
[ترجمه ترگمان]ویلم Dafoe هر دو طرف سکه moralistic را بازی کرده است
[ترجمه گوگل]ویلم دافو هر دو طرف سکه اخلاقی را بازی کرده است
[ترجمه گوگل]ویلم دافو هر دو طرف سکه اخلاقی را بازی کرده است
13. They accused Clinton of using moralistic language to cloak protectionist policies aimed at restricting imports from Third World countries.
[ترجمه ترگمان]آن ها کلینتون را به استفاده از زبان moralistic برای پوشش سیاست های حمایتی سنتی با هدف محدود کردن واردات از کشورهای جهان سوم متهم کردند
[ترجمه گوگل]آنها کلینتون را متهم به استفاده از زبان اخلاقی برای پنهان کردن سیاست های محافظتی برای محدود کردن واردات از کشورهای جهان سوم کردند
[ترجمه گوگل]آنها کلینتون را متهم به استفاده از زبان اخلاقی برای پنهان کردن سیاست های محافظتی برای محدود کردن واردات از کشورهای جهان سوم کردند
14. It was a very moralistic, religious-based, money-making pyramid.
[ترجمه ترگمان]این هرم یک هرم بزرگ و مبتنی بر پول بود
[ترجمه گوگل]این یک اهرام بسیار اخلاقی، مذهبی و پولی بود
[ترجمه گوگل]این یک اهرام بسیار اخلاقی، مذهبی و پولی بود
کلمات دیگر: