کلمه جو
صفحه اصلی

morley

انگلیسی به فارسی

مورلی


انگلیسی به انگلیسی

• family name; christopher morley (1890-1957), u.s. author, rhodes scholar, editor; edward williams morley (1838-1923) u.s. chemist who researched the relative motion of the earth; robert morley (1908-1992) english thespian

جملات نمونه

1. Berda Morley, who opened the store last May, spent years working in sales and design in the garment industry.
[ترجمه ترگمان]Berda مورلی که در ماه مه گذشته این فروشگاه را افتتاح کرد، سال ها را صرف کار در فروش و طراحی در صنعت پوشاک کرد
[ترجمه گوگل]بردا مورلی، که در ماه مه گذشته فروشگاه را باز کرد، سالها در فروش و طراحی در صنعت پوشاک کار کرده است

2. Pensions Mr. Morley I wish to present a second petition, signed by many thousands of Scunthorpe district residents.
[ترجمه ترگمان]آقای مورلی تمایل دارد که دادخواست دیگری ارائه دهد، که توسط بسیاری از ساکنان مناطق Scunthorpe امضا شده است
[ترجمه گوگل]حقوق بازنشستگی آقای آقای مورلی، من مایلم دعوی دیگری را که توسط هزاران نفر از ساکنین ناحیه Scunthorpe امضا شده است، ارائه کنم

3. Morley denied that they were intended as a prelude to parliamentary government.
[ترجمه ترگمان]مورلی این مساله را رد کرد که آن ها به عنوان مقدمه ای برای دولت پارلمانی در نظر گرفته شده اند
[ترجمه گوگل]مورلی انکار کرد که آنها به عنوان مقدمه ای برای دولت پارلمانی در نظر گرفته شده بودند

4. What did Nick Morley know of her troubles?
[ترجمه ترگمان]آیا نیک Morley از مشکلاتش آگاه بود؟
[ترجمه گوگل]نیک مورلی از مشکلات او چه می داند؟

5. Or even, as Morley evasively said,: A spanner in the works.
[ترجمه ترگمان]یا حتی، همان طور که مورلی گفته بود: یک آچار در کار
[ترجمه گوگل]یا حتی، همانطور که مورلی به طور انحصاری گفته است: یک کلید در آثار

6. Being left in front, Morley Street looked a sitting duck approaching the line but scrambled home.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به سمت چپ و راست می رفت، خیابان Morley به یک اردک نشسته بود که به صف نزدیک می شد، اما به سوی خانه به راه افتاد
[ترجمه گوگل]در سمت چپ در جلو، مورلی خیابان یک اردک نشسته نزدیک خط را نگاه کرد، اما خانه را سقوط کرد

7. Mike Morley says we're obviously delighted with that decision.
[ترجمه ترگمان]مایک Morley می گوید ما کاملا از این تصمیم لذت می بریم
[ترجمه گوگل]مایک مورلی می گوید ما از این تصمیم کاملا خوشحال هستیم

8. Morley accused Franklin of sandbagging him by not telling him the full story.
[ترجمه ترگمان]مورلی، فرانکلین را به این که داستان کامل را به او نگفته بود، متهم کرد
[ترجمه گوگل]مورلی فرانکلین را متهم کرد که او را با داستان کامل به او نگفت

9. Morley weaves its magic only by using a hedge fund to protect the assets of shareholders.
[ترجمه ترگمان]مورلی تنها با استفاده از یک صندوق پرچینی برای حفاظت از دارایی سهامداران استفاده می کند
[ترجمه گوگل]مورلی تنها با استفاده از یک صندوق هندی برای محافظت از دارایی های سهامدار، جادوی خود را بافته می کند

10. Morley took up her evenings but daytime was given to voluntary work.
[ترجمه ترگمان]Morley شبش را به کار می برد، اما روز به کار داوطلبانه پرداخته شده بود
[ترجمه گوگل]مورلی شبهای خود را گرفت اما روز به کار داوطلبانه داده شد

11. All store employees are volunteers, enabling Morley to hand almost all proceeds to the clinic.
[ترجمه ترگمان]همه کارکنان فروشگاه داوطلب هستند و مورلی را قادر می سازد تا تقریبا همه درآمد خود را به کلینیک تحویل دهد
[ترجمه گوگل]تمام کارکنان فروشگاه داوطلب هستند، که Morley قادر است تقریبا تمام درآمد حاصل از درمانگاه را به دست بیاورد

12. Despite Morley Street's shock defeat by Chirkpar in that race last year, Jackson is tempted to make the return trip.
[ترجمه ترگمان]با وجود شکست shock در این مسابقه در سال گذشته، جکسون وسوسه شد که سفر بازگشت را انجام دهد
[ترجمه گوگل]جکسون با وجود تحریک شوک مورلی خیابان توسط چیپ کاپار در این مسابقه در سال گذشته، وسوسه می شود که سفر بازگشت را آغاز کند

13. Morley: I can't imagine there are enough resources to go around.
[ترجمه ترگمان]مورلی: تصور نمی کنم که منابع کافی برای رفتن وجود داشته باشند
[ترجمه گوگل]مورلی: من نمی توانم تصور کنم که منابع کافی برای رفتن وجود دارد

14. Just like John Morley said that, the degree of thoroughness is a Burke big merit.
[ترجمه ترگمان]درست مثل جان مورلی این را گفته بود که درجه کمال، یک شایستگی بزرگ برک است
[ترجمه گوگل]همانطور که جان مورلی گفته است، درجه سختی، شایستگی بزرگی است


کلمات دیگر: