کلمه جو
صفحه اصلی

morning sickness


(پزشکی) بیماری صبحگاهی، تهوع بامدادی (که برخی زنان حامله دچار آن می شوند)

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) بیماری صبحگاهی، تهوع بامدادی (که برخی زنان حامله دچار آن می شوند)


بیماری صبحگاهی


انگلیسی به انگلیسی

• (in pregnant women) nausea in the morning, upset stomach often occurring in the morning
morning sickness is a feeling of sickness that some women have when they are pregnant.

جملات نمونه

1. Faintness and morning sickness can be signs that you are pregnant.
[ترجمه ترگمان]بیماری و بیماری صبح ها می تونه نشونه ای باشه که تو حامله ای
[ترجمه گوگل]کم خونی و بیماری صبحگاهی ممکن است نشانه هایی از بارداری شما باشد

2. No morning sickness, no backache, no obscure cravings.
[ترجمه ترگمان]نه بیماری صبحگاهی، درد کمر درد، نه درد مبهمی
[ترجمه گوگل]هیچ بیماری صبحگاهی، بدون کمر درد، هیچ گرایش مبهم

3. My mother had morning sickness after I was born. Rodney Dangerfield
[ترجمه ترگمان] مادرم بعد از اینکه من به دنیا اومدم، دچار بیماری شده بود \"رادنی Dangerfield\"
[ترجمه گوگل]مادرم بعد از من متولد شد رادنی دانگرفیلد

4. One vomiting spell-hangover. Morning sickness chain.
[ترجمه ترگمان] یکی از خماری استفراغ حالت تهوع صبحگاهی
[ترجمه گوگل]یک بمب گذاری بمب گذاری زنجیره بیماری صبحگاهی

5. Thalidomide, the drug prescribed in the Fifties for morning sickness, is the most infamous example.
[ترجمه ترگمان]thalidomide، دارویی که در the برای بیماری صبحگاهی تجویز می شود، most نمونه است
[ترجمه گوگل]تالیدومید، داروی تجویز شده در پنجاه سالگی برای بیماری صبحگاهی، نمونه بسیار بدخیم است

6. No mere morning sickness this, but gripping, round-the-clock, horrible nausea.
[ترجمه ترگمان]نه فقط یک روز صبح، بلکه در حالی که با حالت تهوع آوری بالا و پایین می پرید، حالت تهوع آوری به خود گرفته بود
[ترجمه گوگل]این بیماری صبحگاهی صبحگاهی نیست، بلکه تهوع، تهوع، تهوع وحشتناک است

7. Phoebe : I would, but I get my morning sickness in the evening.
[ترجمه ترگمان]من میخوام، اما من فردا صبح مریض میشم
[ترجمه گوگل]Phoebe: من می خواهم، اما من صبح بیماری من در شب است

8. Some women experience morning sickness during the first trimester of pregnancy.
[ترجمه ترگمان]برخی از زنان در طول سه ماهه اول بارداری دچار بیماری هستند
[ترجمه گوگل]برخی از زنان در طول سه ماهه اول بارداری بیماری صبح را تجربه می کنند

9. The morning sickness usually subsides, and fatigue gives way to energy spurts.
[ترجمه ترگمان]استفراغ صبحگاهی معمولا فرو می نشیند، و خستگی راه خود را به سوی فوران انرژی می گشاید
[ترجمه گوگل]بیماری صبحگاهی معمولا سقوط می کند، و خستگی به انرژی می اندازد

10. This paper deals with the treatment of dysmenorrhea, morning sickness, acute metrorrhagia with syncope and amenorrhea with acupuncture and medication in combination.
[ترجمه ترگمان]این مقاله با درمان of، بیماری صبحگاهی، metrorrhagia حاد با syncope و آمنوره شیردهی در ترکیب سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]این مقاله به درمان دیسمنوره، بیماری صبحگاهی، metrorrhagia حاد با سنکوپ و آمنوره با طب سوزنی و دارو در ترکیب می پردازد

11. Travis Have you had any symptoms of morning sickness?
[ترجمه ترگمان]تراویس \"هیچ علائمی از بیماری صبحگاهی نداری؟\"
[ترجمه گوگل]تراویس آیا علائم بیماری صبحگاهی دارید؟

12. She suffered a lot from morning sickness during her pregnancy.
[ترجمه ترگمان] اون از بیماری صبحگاهی خیلی رنج می برد
[ترجمه گوگل]او در دوران بارداری از بیماری صبح زود رنج می برد

13. Montayne was a drug to combat morning sickness in pregnant women.
[ترجمه ترگمان]Montayne دارویی برای مقابله با زنان باردار در زنان باردار بود
[ترجمه گوگل]مونتین یک دارو برای مبارزه با بیماری صبحگاهی در زنان باردار بود

پیشنهاد کاربران

morning sickness ( تغذیه )
واژه مصوب: تهوع صبحگاهی
تعریف: احساس تهوع و استفراغ در هنگام برخاستن از خواب، به ویژه در ماه های اول بارداری


کلمات دیگر: