وابسته به بستن کشتی به اسکله، لنگرگاه، محل بستن یا مهار کردن کشتی، محل مهار کشتی، بستنگاه
moorage
وابسته به بستن کشتی به اسکله، لنگرگاه، محل بستن یا مهار کردن کشتی، محل مهار کشتی، بستنگاه
انگلیسی به فارسی
محل مهار کشتی، بستنگاه
انگلیسی به انگلیسی
• anchoring place, place for mooring
پیشنهاد کاربران
moorage ( حملونقل دریایی )
واژه مصوب: عوارض مهار
تعریف: عوارضی که برطبق قانون باید برای مهار شناورها در ساحل یا در اسکله پرداخت شود
واژه مصوب: عوارض مهار
تعریف: عوارضی که برطبق قانون باید برای مهار شناورها در ساحل یا در اسکله پرداخت شود
کلمات دیگر: