ترشرویی، کجخلقی
moroseness
ترشرویی، کجخلقی
انگلیسی به فارسی
غم انگیز
انگلیسی به انگلیسی
• sullenness; gloominess; irritability
جملات نمونه
1. The moroseness; the sudden upsurges of rage.
[ترجمه ترگمان]The، خشم ناگهانی خشم
[ترجمه گوگل]غم انگیز؛ افزایش ناگهانی خشم
[ترجمه گوگل]غم انگیز؛ افزایش ناگهانی خشم
2. You should be ashamed of your moroseness.
[ترجمه ترگمان]تو باید از moroseness خجالت بکشی
[ترجمه گوگل]شما باید از سرخوردگی خود خجالت بکشید
[ترجمه گوگل]شما باید از سرخوردگی خود خجالت بکشید
3. I do know the King's mood changed abruptly from one of moroseness to one of joy.
[ترجمه ترگمان]من می دونم که حال پادشاه به طور ناگهانی تغییر کرد و به یکی از خوشحالی اضافه شد
[ترجمه گوگل]من می دانم خلق و خوی پادشاه به طور ناگهانی از یک غم و اندوه به یکی از شادی تغییر کرد
[ترجمه گوگل]من می دانم خلق و خوی پادشاه به طور ناگهانی از یک غم و اندوه به یکی از شادی تغییر کرد
4. You've been at Dr. Manette's house as much as I have, or more than I have. Why, I have been ashamed of your moroseness there!
[ترجمه ترگمان]شما به اندازه من در خانه دکتر ما نت بوده اید چرا، من از قیافه your خجالت می کشیدم!
[ترجمه گوگل]شما در منزل دکتر منیت تا آنجا که من هستم یا بیشتر از من بوده ام چرا، من از غرور و افتخار تو خجالت زده ام!
[ترجمه گوگل]شما در منزل دکتر منیت تا آنجا که من هستم یا بیشتر از من بوده ام چرا، من از غرور و افتخار تو خجالت زده ام!
5. That stung a bit. I'd been careful to avoid all forms of moroseness, moping included.
[ترجمه ترگمان] اون یه کم نیش زد من مراقب بودم که از همه اشکال مختلفی که در آن وجود داشت اجتناب کنم
[ترجمه گوگل]که کمی خم شد من مراقب بودم که از تمام اشکال غم انگیز، اجتناب کنم
[ترجمه گوگل]که کمی خم شد من مراقب بودم که از تمام اشکال غم انگیز، اجتناب کنم
6. About this time he was petitioning the Veterans Administration for psychiatric care to treat "long periods of moroseness and suicidal inclinations. "
[ترجمه ترگمان]در این زمان، او از مدیریت سربازان قدیمی برای مراقبت روانی برای درمان \"دوره های طولانی خشونت و تمایلات مخرب\" استفاده کرد
[ترجمه گوگل]در این زمان او تقاضای اداره جانبازان برای مراقبت های روان درمانی برای درمان دوره های طولانی غرور و گرایش های خودکشی کرده است '
[ترجمه گوگل]در این زمان او تقاضای اداره جانبازان برای مراقبت های روان درمانی برای درمان دوره های طولانی غرور و گرایش های خودکشی کرده است '
7. The tonus has given way, and this is left subjectively as lifelessness, moroseness, and depression.
[ترجمه ترگمان]The نیز به این روش عمل کرده است و این مساله نیز به صورت lifelessness، ترشرویی، و افسردگی باقی می ماند
[ترجمه گوگل]تونوس راه داده شده است، و این به لحاظ ذهنی به عنوان بی مایی، غرور و افسردگی باقی مانده است
[ترجمه گوگل]تونوس راه داده شده است، و این به لحاظ ذهنی به عنوان بی مایی، غرور و افسردگی باقی مانده است
8. Mr Heathcliff followed, his accidental merriment expiring quickly in his habitual moroseness.
[ترجمه ترگمان]آقای هیت کلیف نیز به دنبال او به راه افتاد و خنده accidental بر چهره اش نقش بست
[ترجمه گوگل]آقای هیتکلایف پس از آن، شادمانی تصادفی خود را به سرعت در غم انگیز عادی خود را به پایان رسید
[ترجمه گوگل]آقای هیتکلایف پس از آن، شادمانی تصادفی خود را به سرعت در غم انگیز عادی خود را به پایان رسید
کلمات دیگر: