کلمه جو
صفحه اصلی

mopping

انگلیسی به فارسی

مپینگ، پاک کردن، با چوب گردگیری پاک کردن


انگلیسی به انگلیسی

• scrubbing, cleaning, wiping, washing

جملات نمونه

1. There was a woman mopping the stairs.
[ترجمه علیزاده] یک زن داشت پله ها را ماپ ( ماف ) میکشید، یک زن داشت پله ها را تمیز میکرد ( تی میکشید ) .
[ترجمه ترگمان]زنی روی پله ها نشسته بود
[ترجمه گوگل]یک زن پله ها را به هم ریخت

2. Government forces are mopping up the last pockets of resistance.
[ترجمه ترگمان]نیروهای دولتی در حال پاک کردن آخرین سنگرهای مقاومت هستند
[ترجمه گوگل]نیروهای دولتی آخرین جیب های مقاومت را از بین می برند

3. She carried on mopping the floor.
[ترجمه ترگمان]او خودش را روی زمین می کشید
[ترجمه گوگل]او روی زمین فرو رفته بود

4. There are a few things that need mopping up before I can leave.
[ترجمه ترگمان]یه چیزایی هست که باید قبل از اینکه بتونم برم رو تمیز کنم
[ترجمه گوگل]چند چیز وجود دارد که قبل از اینکه بتوانم ترک کنم، نیاز به تمیز کردن دارند

5. Eventually she pulled away a little, mopping her cheeks with her wrist.
[ترجمه ترگمان]سرانجام دستش را کنار کشید و گونه هایش را با مچ او پاک کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت، او کمی دور کشید و گونه هایش را با مچ دستش کشید

6. One was mopping the floor, another dispensing pills.
[ترجمه ترگمان]یکی داشت زمین را پاک می کرد، دیگری قرص ذخیره می کرد
[ترجمه گوگل]یکی طبقه را تمیز کرد، یکی دیگر از قرص های تزریق بود

7. Mopping up extra 124% Liz Dolan DOOR-to-door brooms and buckets seller Betterware is cleaning up in the recession.
[ترجمه ترگمان]لیز خوردن ۱۲۴ % لیز لیز، جارو کردن به در در خانه و فروشنده سطل ها در حال تمیز کردن در رکود اقتصادی است
[ترجمه گوگل]جمع آوری بیش از 124٪ لیز دولان درب برف و سطل فروشنده Betterware تمیز کردن در رکود اقتصادی است

8. Staff were mopping up today as Mr Alton held his usual surgery.
[ترجمه ترگمان]زمانی که آقای Alton عمل معمول خود را انجام داد، کارکنان در حال خشک شدن بودند
[ترجمه گوگل]کارکنان امروز به دلیل اینکه آقای آلتون عمل جراحی معمولی خود را انجام می دادند، امروزه به سر می برند

9. She sat on the bed, mopping his brow.
[ترجمه ترگمان]روی تخت نشست و پیشانیش را پاک کرد
[ترجمه گوگل]او بر روی تخت نشست و چشمهایش را خم کرد

10. Fire crews were mopping up early Tuesday.
[ترجمه ترگمان]کارکنان آتش نشانی در اوایل روز سه شنبه در حال خشک شدن بودند
[ترجمه گوگل]خدمه های آتش سوزی در اوایل سهشنبه

11. A second equally good story describes mopping up an oil spill at sea.
[ترجمه ترگمان]دومین داستان به همان اندازه خوب، پاک کردن یک نشت نفت در دریا را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]دومین داستان به همان اندازه توصیف می کند که نشت نفت در دریا را تکه تکه کرده است

12. For every mopping - up operation that gets into the headlines, how many go unreported?
[ترجمه ترگمان]برای هر عملیات پاک سازی که در تی تر اخبار قرار می گیرد، چه تعداد گزارش نمی شوند؟
[ترجمه گوگل]برای هر عملیات مخرب که به عناوین خبری منتقل می شود، چندین نفر بی خبرند؟

13. She stood up, mopping her brow with the back of a skeleton wrist.
[ترجمه ترگمان]بلند شد، پیشانی اش را با پشت مچ دست خشک کرد
[ترجمه گوگل]او برخاست و موهایش را روی پشت مچ دستش گذاشت

14. Trixie was mopping Steve's breakfast off the Catalac's deck.
[ترجمه ترگمان]تریکسی صبحانه استیو را از روی عرشه Catalac پاک می کرد
[ترجمه گوگل]Trixie صبحانه استیو را از عرشه Catalac خرد کرده بود

15. The market will have difficulty in mopping this all up.
[ترجمه ترگمان]بازار در پاک سازی این مساله مشکل خواهد داشت
[ترجمه گوگل]این بازار همه چیز را به خطر می اندازد

پیشنهاد کاربران

گردگیری

ماپ ( ماف ) کشیدن، نظافت کردن و تی کشیدن


کلمات دیگر: