(جامه) تنگ، چسبیده، بپوست چسبیده، در مورد لباس چسبیده بتن
skintight
(جامه) تنگ، چسبیده، بپوست چسبیده، در مورد لباس چسبیده بتن
انگلیسی به فارسی
بپوست چسبیده، (در مورد لباس) چسبیده بتن
skintight، بپوست چسبیده، چسبیده بتن
انگلیسی به انگلیسی
• fitting very tightly (of clothing)
skin-tight clothes fit very tightly.
skin-tight clothes fit very tightly.
صفت ( adjective )
• : تعریف: fitting very closely to the body.
- a skintight dress
[ترجمه ترگمان] لباس تنگ پوشیده بود
[ترجمه گوگل] یک لباس شلوغ
[ترجمه گوگل] یک لباس شلوغ
جملات نمونه
1. skintight jeans
شلوار جین چسبیده به تن
skintight jeans
شلوار جین چسبیده به تن
پیشنهاد کاربران
چسبیده
کلمات دیگر: