کلمه جو
صفحه اصلی

doubting

انگلیسی به فارسی

شک دارم، شک داشتن، تردید کردن، مظنون بودن


انگلیسی به انگلیسی

• having doubts

جملات نمونه

1. I have no particular reason for doubting him.
[ترجمه ترگمان]من دلیل خاصی برای شک کردن به او ندارم
[ترجمه گوگل]من هیچ دلیل خاصی برای شک کردن او ندارم

2. There was no doubting his virility.
[ترجمه ترگمان]او به مردانگی او شک نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ شک و تردیدی از وی نداشت

3. There was no doubting the animal magnetism of the man.
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی نبود که جاذبه حیوانی این مرد وجود دارد
[ترجمه گوگل]هیچ مشکلی در مغناطیس حیوانات وجود نداشت

4. There's no doubting her ability.
[ترجمه ترگمان]در توانایی او شکی نیست
[ترجمه گوگل]هیچ مشکلی در توانایی او وجود ندارد

5. She's a bit of a doubting Thomas she won't believe you're back till she sees you.
[ترجمه ترگمان]سر تا ماس به تو شک دارد که تو برگشتی تا وقتی که تو را ببیند
[ترجمه گوگل]او کمی از توماس تردید کرده است، او اعتقاد ندارد که شما به عقب می روید تا او را ببیند

6. There were many difficulties, but there is no doubting that Labour's national organization began to improve.
[ترجمه ترگمان]مشکلات زیادی وجود دارد، اما شکی نیست که سازمان ملی حزب کارگر شروع به بهبود کرده است
[ترجمه گوگل]مشکلات زیادی وجود داشت، اما هیچ تردیدی وجود ندارد که سازمان ملی کارگری شروع به بهبود می کند

7. But for the sport's elite there's no doubting it's tough at the top.
[ترجمه ترگمان]اما برای مردان زبده ورزش شکی نیست که در بالا سخت است
[ترجمه گوگل]اما برای نخبگان ورزشی هیچ مشکلی وجود ندارد که در سطح بالا قرار داشته باشد

8. People had become disinclined to believe without doubting what was revealed to them.
[ترجمه ترگمان]مردم بدون شک به آنچه بر آن ها آشکار شده بود ایمان نداشتند
[ترجمه گوگل]مردم بی فایده بودند که باور کنند بدون شک آنچه را که به آنها رسانده می شود باور کرده اند

9. And doubting her husband on this point, she wondered if Timothy Gedge's future was as bleak as he had forecast.
[ترجمه ترگمان]و در این مورد تردید داشت که آیا آینده تیم وتی به همان اندازه که پیش بینی کرده بود غم انگیز بود یا نه
[ترجمه گوگل]او در این باره شک و تردید داشت که آیا آینده Timothy Gedge همانطور که او پیش بینی کرده بود، از بین رفته است

10. You are obviously feeling down or doubting your abilities.
[ترجمه ترگمان]تو مشخصا احساس ناراحتی یا شک کردن به توانایی هات رو داری
[ترجمه گوگل]شما به وضوح احساس می کنید یا شک و تردید توانایی های خود را

11. There can be no doubting their experience, their confidence, and the classic simplicity of their world view.
[ترجمه ترگمان]هیچ شک و تردیدی در تجربه، اعتماد به نفس، و سادگی کلاسیک آن ها وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ تجربه رقابتی، اعتماد به نفس و سادگی کلاسیک دیدگاه آنها وجود ندارد

12. Hang about, I hear you cry, doubting Toms that you are.
[ترجمه ترگمان]صبر کن، شنیدم گریه کردی و به تام شک کردی که هستی
[ترجمه گوگل]ببخشید، من می شنوم که گریه می کنید، تامس تردید می کند که شما هستید

13. In 2 I gave reasons for doubting the existence or if not the existence the usefulness of infallible beliefs.
[ترجمه ترگمان]در [ ۲ ] دلایلی برای شک در وجود یا عدم وجود فایده اعتقادات infallible ارائه کردم
[ترجمه گوگل]در 2 من دلایل برای شک و تردید موجود بودن یا اگر وجود سودمندی باورهای ناپذیر

14. Relief and remorse for doubting him flooded her as his hands moved to relieve himself of his jeans.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست هایش را تکان می داد تا خودش را از شلوار جینش خالی کند، پشیمانی و پشیمانی او را غرق کرده بود
[ترجمه گوگل]امداد و احترام برای شک و تردید او او را آب گرفت و به عنوان دست خود نقل مکان کرد برای از بین بردن خود را از شلوار جین خود را

15. But one might be forgiven for doubting if this is the most likely cause of the toxic side-effects of direct drilling!
[ترجمه ترگمان]اما اگر این محتمل ترین علت برای اثرات جانبی سمی دریل کردن مستقیم باشد، ممکن است یک نفر بخشوده شود
[ترجمه گوگل]اما اگر بخواهید این احتمال بیشتر از اثرات جانبی سمی حفاری مستقیم باشد، ممکن است ببخشید

پیشنهاد کاربران

شک کردن


کلمات دیگر: