آدم شکاک، بدگمان، شک خوی
doubting thomas
آدم شکاک، بدگمان، شک خوی
انگلیسی به فارسی
آدم شکاک، بدگمان، شکخوی
انگلیسی به انگلیسی
• sceptic; apostle thomas who doubted the truth of jesus' resurrection until he had touched his wounds
مترادف و متضاد
skeptic
Synonyms: disbeliever, doubter, questioner, unbeliever
جملات نمونه
1. She's a bit of a doubting Thomas she won't believe you're back till she sees you.
[ترجمه ترگمان]سر تا ماس به تو شک دارد که تو برگشتی تا وقتی که تو را ببیند
[ترجمه گوگل]او کمی از توماس تردید کرده است، او اعتقاد ندارد که شما به عقب می روید تا او را ببیند
[ترجمه گوگل]او کمی از توماس تردید کرده است، او اعتقاد ندارد که شما به عقب می روید تا او را ببیند
2. No doubt Thomas was deliberately making her look foolish in public in order to hide his real feelings.
[ترجمه ترگمان]بدون شک تا ماس عمدا او را احمق جلوه می داد تا احساسات واقعی اش را پنهان کند
[ترجمه گوگل]بدون تردید توماس به طور عمدی به نظرش احتیاج داشت تا احساسات واقعیش را پنهان کند
[ترجمه گوگل]بدون تردید توماس به طور عمدی به نظرش احتیاج داشت تا احساسات واقعیش را پنهان کند
3. Doubting Thomas, I stared for a couple of seconds before plunging my hand in.
[ترجمه ترگمان]سر تا ماس، چند ثانیه به او خیره شدم، قبل از اینکه دستم را در آن فرو کنم
[ترجمه گوگل]از توماس متاسفم، تا چند ثانیه قبل از اینکه دستم را در دست بگیرم خیره شدم
[ترجمه گوگل]از توماس متاسفم، تا چند ثانیه قبل از اینکه دستم را در دست بگیرم خیره شدم
4. I would challenge any doubting Thomas in my pea patch.
[ترجمه ترگمان]من حاضرم هر شکی داشته باشم که سر تا ماس در جالیز نخود سبز من شک کنه
[ترجمه گوگل]من توماس تظاهرکنندگان را در چنگال نخودم به چالش می کشم
[ترجمه گوگل]من توماس تظاهرکنندگان را در چنگال نخودم به چالش می کشم
5. I wonder challenge any doubting Thomas in my pea patch.
[ترجمه ترگمان]من تعجب می کنم که سر تا ماس در جالیز نخود سبز من تردید دارد
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم هر تومور تظاهر کننده ای را در چنگال نخودم چالش می کنم
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم هر تومور تظاهر کننده ای را در چنگال نخودم چالش می کنم
6. He a doubting Thomas.
[ترجمه ترگمان] اون به \"توماس\" شک داشت
[ترجمه گوگل]او توماس تردید دارد
[ترجمه گوگل]او توماس تردید دارد
7. There must have been some unpleasant experiences for Mr. B a doubting Thomas.
[ترجمه ترگمان]باید تجربه ناخوشایندی برای آقای بی شک و تردید وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]باید بعضی از تجربه های ناخوشایند را برای آقای B توهم تلخ داشته باشد
[ترجمه گوگل]باید بعضی از تجربه های ناخوشایند را برای آقای B توهم تلخ داشته باشد
8. You should believe what he said. Don't act like a doubting Thomas.
[ترجمه ترگمان] تو باید باور کنی که اون چی گفت مثل شک و تردید به توماس شک نکن
[ترجمه گوگل]شما باید باور داشته باشید که او گفت مثل توماس تردید نکنید
[ترجمه گوگل]شما باید باور داشته باشید که او گفت مثل توماس تردید نکنید
کلمات دیگر: