• sums of money which are owed to a business but whose payment is in doubt (accounting)
doubtful debts
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Accruing depreciation, stock valuations, provisions for doubtful debts, etc., are subjective judgements which make historic cost profit subjective.
[ترجمه ترگمان]استهلاک کلی، valuations سهام، مقررات مربوط به مطالبات مشکوک و غیره، قضاوت های ذهنی هستند که سود تاریخی را به صورت ذهنی سود می برند
[ترجمه گوگل]ارزش افزوده، ارزش افزوده سهام، مقررات بدهی های مشکوک، و غیره، قضاوت های ذهنی است که سود هزینه تاریخی را ذاتی می دانند
[ترجمه گوگل]ارزش افزوده، ارزش افزوده سهام، مقررات بدهی های مشکوک، و غیره، قضاوت های ذهنی است که سود هزینه تاریخی را ذاتی می دانند
2. "2009 will be characterised by bad and doubtful debts on the business side of things. 2010 will begin to move into the consumer side as unemployment begins to peak," he added.
[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰۰۹ بدهی های بد و مشکوک به جنبه تجاری اشیا مشخص خواهد شد او افزود: \" سال ۲۰۱۰ شروع به حرکت به سمت مصرف کننده خواهد کرد چرا که بیکاری به اوج خود می رسد \"
[ترجمه گوگل]'2009 خواهد بود بدهی های بد و تردید در مورد کسب و کار چیزهای مشخص شده است وی افزود: 2010 شروع به حرکت به سوی طرف مصرف کنندگان خواهد کرد زیرا بیکاری شروع به رشد می کند
[ترجمه گوگل]'2009 خواهد بود بدهی های بد و تردید در مورد کسب و کار چیزهای مشخص شده است وی افزود: 2010 شروع به حرکت به سوی طرف مصرف کنندگان خواهد کرد زیرا بیکاری شروع به رشد می کند
3. Provisions for doubtful debts increased to eight million pounds.
[ترجمه ترگمان]مفاد وام های مشکوک به ۸ میلیون پوند رسید
[ترجمه گوگل]مقررات بدهی های مشکوک به 8 میلیون پوند افزایش یافت
[ترجمه گوگل]مقررات بدهی های مشکوک به 8 میلیون پوند افزایش یافت
4. Review bad debts listing monthly to prepare collect ability analysis for monthly provision for doubtful debts.
[ترجمه ترگمان]مطالبات غیرقابل وصول ماهانه را بررسی کنید تا بتواند تحلیل توانایی را برای ارائه گزارش ماهانه برای بدهی های مشکوک آماده کند
[ترجمه گوگل]برای تجزیه و تحلیل توانایی جمع آوری ماهانه برای بدهی های تردید، ماهانه فهرست های بد را مرور کنید
[ترجمه گوگل]برای تجزیه و تحلیل توانایی جمع آوری ماهانه برای بدهی های تردید، ماهانه فهرست های بد را مرور کنید
5. V: Besides the largest outgoings, staff costs, as well as provision for doubtful debts and depreciation.
[ترجمه ترگمان]وی: علاوه بر مخارج بزرگ ترین مخارج، هزینه های کارکنان و همچنین تامین هزینه های مشکوک و استهلاک است
[ترجمه گوگل]V: علاوه بر بزرگترین هزینه های اجرایی، هزینه های کارکنان، و همچنین ارائه بدهی های مشکوک و استهلاک
[ترجمه گوگل]V: علاوه بر بزرگترین هزینه های اجرایی، هزینه های کارکنان، و همچنین ارائه بدهی های مشکوک و استهلاک
6. Among the country's largest State-owned enterprises and listed big banks, CITIC Group ranks 14th in terms of revenue and profits after the provision for bad and doubtful debts.
[ترجمه ترگمان]این گروه از جمله بزرگ ترین شرکت های دولتی و بانک های بزرگ، به لحاظ درآمد و سود پس از ارائه وام های بد و مشکوک، چهاردهمین رتبه را در رده ۱۴ قرار می دهد
[ترجمه گوگل]در میان بزرگترین شرکت های دولتی در کشور و بانک های بزرگ ذکر شده، گروه CITIC پس از ارائه بدهی های بد و تردید به رتبه 14 درآمد و سود خود رسیده است
[ترجمه گوگل]در میان بزرگترین شرکت های دولتی در کشور و بانک های بزرگ ذکر شده، گروه CITIC پس از ارائه بدهی های بد و تردید به رتبه 14 درآمد و سود خود رسیده است
7. To report progress of trade debts collection and to ensure doubtful debts are communicated to management timely.
[ترجمه ترگمان]برای گزارش پیشرفت جمع آوری وام های تجاری و تضمین بدهی های مشکوک به موقع به مدیریت ارتباط داده می شود
[ترجمه گوگل]برای گزارش پیشرفت جمع آوری بدهی های تجاری و اطمینان از بدهی های تردید به موقع به مدیریت می پردازند
[ترجمه گوگل]برای گزارش پیشرفت جمع آوری بدهی های تجاری و اطمینان از بدهی های تردید به موقع به مدیریت می پردازند
8. Besides the largest of outgoings, staff costs, as well as provision for doubtful debts and depreciation.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، مخارج اضافی، هزینه های کارکنان و همچنین تامین هزینه های مشکوک و استهلاک است
[ترجمه گوگل]علاوه بر بزرگترین هزینه های اجرایی، هزینه های کارکنان، و همچنین ارائه بدهی های مشکوک و استهلاک
[ترجمه گوگل]علاوه بر بزرگترین هزینه های اجرایی، هزینه های کارکنان، و همچنین ارائه بدهی های مشکوک و استهلاک
کلمات دیگر: