کلمه جو
صفحه اصلی

apical


معنی : مربوط به نوک یا راس زاویه
معانی دیگر : (زبان شناسی) نوک زبانی، وابسته به نوک زبان، وابسته به راس زاویه، وابسته به بالاترین نقطه، تارکی، قله ای

انگلیسی به فارسی

مربوط به نوک یا رأس زاویه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: apically (adv.)
(1) تعریف: of, at, or forming the highest point of something.
مشابه: top, vertical

(2) تعریف: in phonetics, of or pertaining to consonants articulated with the tip of the tongue, such as "t" or "d".

- an apical stop
[ترجمه ترگمان] یک نقطه مقطع
[ترجمه گوگل] توقف پایینی

• relating to or near the apex, near the top; pronounced using the tip of the tongue (phonetics)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] در نوک، انتها یا قسمت خارجی.
[ریاضیات] رأسی، مربوط به رأس

مترادف و متضاد

مربوط به نوکیا راس زاویه (صفت)
apical

جملات نمونه

1. apical consonant
همخوان نوک زبانی

2. There is usually one pointed apical papilla sometimes two or three flanked on each side by 3-4 pointed oral papillae.
[ترجمه ترگمان]معمولا یکی از آن ها به عنوان برجستگی نوک دار اشاره دارد که گاهی دو یا سه ضلع در هر طرف به وسیله ۳ - ۴ به papillae شفاهی اشاره می شود
[ترجمه گوگل]معمولا یک پاپیل آپیکالی وجود دارد که گاهی اوقات دو یا سه طرفه از طرف پاپیلاهای خوراکی 3-4 الیه قرار دارند

3. There are conversions between highlight apical intermediary tone, apical make tongue sideapical retroflex and so on.
[ترجمه ترگمان]تبدیل های بین بخش برجسته رویانی نوک برجسته وجود دارد که بافت رویانی نوک زبان را برجسته می کند و به همین ترتیب رشد می کند
[ترجمه گوگل]تبدیل بین برجسته واسطه ستون فقرات وجود دارد، تقریبا به صورت مقطع دایره ای و غیره، و غیره

4. Thyroperoxidase (TPO)is a glycosylated protein bound to the apical plasma membrane of thyrocytes. It is the key enzyme in the synthesis of thyroid hormones.
[ترجمه ترگمان]Thyroperoxidase (TPO)یک پروتیین glycosylated است که به غشا پلاسمایی بالایی of متصل می شود این آنزیم اصلی در سنتز هورمون های تیروئید است
[ترجمه گوگل]تیروپراکسیداز (TPO) یک پروتئین گلیکوزیل شده است که به غشای پلاسمی اپیکال تیروسیت ها متصل است این آنزیم کلیدی در سنتز هورمونهای تیروئید است

5. Apical buds produce a growth hormone called auxin.
[ترجمه ترگمان]جوانه های apical هورمون رشد به نام auxin را تولید می کنند
[ترجمه گوگل]جوانه های آپیکالی یک هورمون رشد به نام اکسین تولید می کنند

6. Results The increases in apical and posterior displacement of the coaptation and in anterior mitral leaflet AML tethering were the independent determinants of MR.
[ترجمه ترگمان]نتایج حاصل از افزایش در بافت رویانی و خلفی مغز استخوان قدامی - خلفی گره خورده و در دریچه میترال پیشین، عوامل تعیین کننده مستقل آقای کراوچ بودند
[ترجمه گوگل]یافته ها: افزایش جابه جایی آپیکال و خلفی کپسول و در بروشور قدامی میترال قدامی AML باعث تعیین مستقل MR شد

7. The apical membrane of the epithelial cells is apparently essential.
[ترجمه ترگمان]ظاهر بافت رویانی از سلول های اپی تلیال ظاهرا ضروری است
[ترجمه گوگل]غشای اپیکال سلول های اپیتلیال ظاهرا ضروری است

8. The apical initial cells of the root top were arranged in cone shape and no typical histogen zones were found.
[ترجمه ترگمان]سلول های اولیه رویانی نوک ریشه در شکل مخروطی قرار داده شدند و هیچ منطقه histogen معمولی یافت نشد
[ترجمه گوگل]سلول های اولیه آپیکالی بالای ریشه در شکل مخروطی قرار گرفته و هیچ گونه مناطق هیستوژنی معمولی یافت نشد

9. The apical cell would develop into the head cells of capitate glandular hairs if the stalk cell rapidly enlarged longitudinally and was of vacuolization .
[ترجمه ترگمان]در صورتی که سلول ساقه به سرعت longitudinally بزرگ شود و از vacuolization استفاده شود، سلول بافت به سلول های مویی of glandular تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]سلول آپیکال به سلول های سر از موهای قاعده کپیته رشد می کند اگر سلول ساقه به سرعت در طول و عرض طول می کشد و از vacuolization است

10. The apical cell and basal cell act as the ancestor cells of frond and rhizoid .
[ترجمه ترگمان]سلول رویانی و سلول پایه به عنوان سلول های جد frond و rhizoid عمل می کنند
[ترجمه گوگل]سلول آپیکالی و سلول های پایه به عنوان سلول های نابالغ از فرسایش و ریزوئید عمل می کنند

11. These drought - tolerant varieties showed an apical dominance in rice panicles.
[ترجمه ترگمان]این انواع مقاوم در برابر خشکسالی نشان دهنده برتری نسبی در برنج است
[ترجمه گوگل]این ارقام مقاوم به خشکی نشان دهنده تسلط آپیکالی در خوشه برنج بود

12. For example, in certain limbless lizards and snakes a limb bud develops but the apical ridge dies thus stopping limb development.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، در برخی از مارمولک ها و مارها یک غنچه شاخه رشد می کند، اما برجستگی نوک دار از بین می رود و بدین ترتیب رشد دست و پا را متوقف می کند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در برخی از مارمولک ها و مارها، جوانه اندام رشد می کند، اما ریف آپیکالی می میرد، بنابراین متوقف ساختن اندام می شود

13. The jaw is typical of the genus with multiple spine-like apical papillae and oral papillae along its edge.
[ترجمه ترگمان]فک نوعی از جنس با ستون فقرات چندگانه است - مانند بافت رویانی نوک تیزی و papillae دهانی در امتداد لبه آن
[ترجمه گوگل]فک نمونه ای از جنس با پاپیل های آپیکالی چند پهلو و پاپیل های دهان در طول لبه آن است

14. Fruit with a fleshy exocarp soon disintegrating and exposing woody endocarp, with woody appendages including apical horns partly derived from style.
[ترجمه ترگمان]میوه با a گوشتی به زودی تجزیه و تحلیل می شود و endocarp چوبی را در معرض appendages چوبی قرار می دهد که شامل horns ساقه که تا حدودی از سبک نشئت می گیرد
[ترجمه گوگل]میوه با یک انجیر گوشتی به زودی تجزیه و در معرض غوطه ور شدن چوب، با پدیده های چوبی از جمله شاخ اپیکال که تا حدودی از سبک گرفته شده است

15. The SDCT2 with C-terminal deletion was almost entirely distributed at the basolateral membrane, nearly not expressed at the apical membrane, and seldom expressed in the cytoplasm.
[ترجمه ترگمان]SDCT۲ با حذف ترمینال C - ترمینال تقریبا به طور کامل در غشا basolateral توزیع شد، که تقریبا در غشای پایینی بیان نشد و به ندرت در سیتوپلاسم بیان می شود
[ترجمه گوگل]SDCT2 با حذف ترمینال C تقریبا به طور کامل در غشای نازک، تقریبا در غشای آپیکال بیان نشده بود و به ندرت در سیتوپلاسمی بیان شد

apical consonant

هم‌خوان نوک‌زبانی


پیشنهاد کاربران

فشار بیشینه

apical ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: رأسی1
تعریف: ویژگی بخش یا بخش هایی از گیاه که در بالا یا نوک یا سر ساختاری از گیاه قرار دارد


کلمات دیگر: