کلمه جو
صفحه اصلی

promontory


معنی : پرتگاه، بر امدگی، دماغه، دماغه بلند
معانی دیگر : (جغرافی) سنگپوز، کوهپوز، راس

انگلیسی به فارسی

دماغه بلند، راس، پرتگاه، برآمدگی، دماغه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: promontories
• : تعریف: a high cliff projecting into a large body of water, or a similar projection above a lowland.
مشابه: precipice

- The divers jumped from the promontory into the ocean.
[ترجمه مهشید] آنهایی که میخواستند شیرجه بزنند از بالای صخره به اقیانوس پریدند
[ترجمه ترگمان] غواصان از دماغه قایق به سوی اقیانوس پریدند
[ترجمه گوگل] غواصان از دریاچه به اقیانوس پریدند

• headland, bluff, high point of land or rock that projects out over water
a promontory is a cliff that stretches out into the sea.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سنگپوز
[زمین شناسی] دماغه - الف) تصویر پیشرفته و برجسته یا نقطه ای از زمین یا پرتگاه سنگ که به صورت پرشیب به سمت توده ای از آب در آنسوی خط ساحلی پیش می رود؛ دماغه، خشکی سربرآورده. - ب) دماغه ای با ارتفاع کم و یا قابل توجه، با انتهای پرشیب. - ج) پرتگاه یا تپه برجسته مسلط یا پیش افکنده بر یک دشت.

مترادف و متضاد

Synonyms: bluff, cape, cheronese, foreland, jetty, jutty, peninsula, point, ridge


پرتگاه (اسم)
bluff, precipice, headland, promontory, crag

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

دماغه (اسم)
head, headland, promontory, cape, nose, ness

دماغه بلند (اسم)
promontory

headland


جملات نمونه

1. Yet another fortress stands on a promontory only half a mile away.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دژ دیگری در دماغه دماغه است که فقط نیم مایل آن طرف تر است
[ترجمه گوگل]با این حال، یک قلعه دیگر در حدود یک مسیح فاصله دارد

2. They were on a promontory which had been built up with blocks of granite.
[ترجمه ترگمان]آن ها در دماغه کوچکی بودند که با آجرهای سنگ خارا ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]آنها در یک قاعده بود که با بلوک های گرانیت ساخته شده بود

3. The plane crashed just off a promontory called Lovers' Point.
[ترجمه ترگمان]هواپیما از یک دماغه به نام \"عاشقان پوینت\" سقوط کرد
[ترجمه گوگل]هواپیما فقط از یک قارچ شناخته شده به نام نقطه عاشقان سقوط کرد

4. The Douglas castle of Morton stands on a promontory, protected on three sides by a small loch.
[ترجمه ترگمان]قلعه داگلاس از مورتن روی دماغه ای است که در سه طرف به وسیله لاک کوچک محافظت می شود
[ترجمه گوگل]قلعه داگلاس مورتون بر روی بوم شناسی قرار دارد و از طرفی با یک لکه کوچک محافظت می شود

5. At the far end a rocky promontory extended into deep water - a promising place for snorkelling.
[ترجمه ترگمان]در انتهای دماغه سنگلاخی به آب های ژرف گسترش می یافت - مکانی امیدبخش برای snorkelling
[ترجمه گوگل]در انتهای دور، یک قبر سنگی به آب های عمیق فرو می رود - یک مکان امیدوار کننده برای غواصی

6. He decided to walk down to the promontory by way of the market, just for the hell of it.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت به طرف دماغه به طرف دماغه برود و به طرف دماغه به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا راه بازار را به سمت قدم زدن بگذارد، فقط به خاطر جهنم

7. It was perched on a small promontory to the east of the town, overlooking the bay.
[ترجمه ترگمان]روی دماغه کوچکی در سمت شرقی شهر قرار داشت و مشرف به خلیج بود
[ترجمه گوگل]در یک خیابان کوچک به سمت شرق شهر نشسته بود، با مشرف به خلیج

8. A promontory of northern France extending into the Strait of Dover near Calais. It is the nearest point to the island of Great Britain.
[ترجمه ترگمان]یک promontory از شمال فرانسه در تنگه دوور در نزدیکی کاله گسترش یافت این نزدیک ترین نقطه به جزیره بریتانیا است
[ترجمه گوگل]قله ای از شمال فرانسه که به تنگه دوور نزدیک کاله گسترش می یابد این نزدیکترین نقطه به جزیره بریتانیا است

9. A promontory at the northwest extremitythe scottish mainland.
[ترجمه ترگمان]یک دماغه در شمال غربی extremitythe scottish در سرزمین اصلی
[ترجمه گوگل]یک قاعده در انتهای شمال غربی سرزمین اسکاتلند

10. A promontory of extreme southern Nova Scotia, Canada.
[ترجمه ترگمان]A از نوا اسکوشیا در جنوب کانادا
[ترجمه گوگل]یکی از بزرگترین مناطق جنوب نیوا اسکویا، کانادا است

11. Conclusions:Promontory grooves and promontory bony canal could be used to detect the tympanic nerve when tympanic neurectomy was operated.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: شیارهای promontory و مجرای سرریز promontory می تواند برای کشف عصب tympanic هنگامی که tympanic neurectomy فعال بود، به کار رود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: هنگامی که عصب تمپانیکی در حال عمل جراحی نورمکتومی تیپانیک باشد، می توان از حفره ها و کانال پروستاتی استخوانی استفاده کرد

12. Or piny promontory of the Arctic main.
[ترجمه ترگمان]یا promontory قطب شمال قطب شمال
[ترجمه گوگل]یا قاعده اصلی شمال قطب شمال

13. A stark ,[sentence dictionary] rocky promontory towered over a stand of majestic pines.
[ترجمه ترگمان]یک promontory سنگی (dictionary)سنگی بر فراز یک نقطه از کاج ها بلند قامت برافراشته بود
[ترجمه گوگل]یک قاچاقچی [واژه فرهنگ لغت] اسموتی سنگی بر روی پایه ای از کاجهای باشکوه برجای گذاشت

14. Objective:To detect the significance of promontory groove and promontory canal on tympanic neurectomy.
[ترجمه ترگمان]هدف: برای تشخیص اهمیت شیار promontory و کانال promontory بر روی tympanic neurectomy
[ترجمه گوگل]هدف: شناسایی اهمیت شیار پرومونتری و کانال پروانهتری بر روی نورمکتومی تمپان

15. A city of southwest Yugoslavia on a promontory jutting into the Adriatic Sea. A popular tourist resort, it was a center of Serbo-Croatian culture and literature in medieval times. Population, 3 10
[ترجمه ترگمان]شهری در جنوب غربی یوگسلاوی در a که به دریای آدریاتیک رسیده بود این شهر در دوران قرون وسطی مرکز فرهنگ و ادبیات کرواسی - کرواسی بود جمعیت، ۳ ۱۰
[ترجمه گوگل]یک شهر از جنوب غربی یوگسلاوی بر روی یک پروانه ای که در دریای آدریاتیک قرار دارد یک جاذبه توریستی محبوب، مرکز فرهنگ و ادبیات سربو کرواسی در دوران قرون وسطی بود جمعیت 3 10


کلمات دیگر: